۱۳۹۲ تیر ۳, دوشنبه

فوتبال فاسد با رفتن به جام جهانی پاک نمی شود.......

·      فوتبال فاسد با رفتن به جام جهانی پاک نمی شود.......
به نظر می رسد حرفها و نگاههای احساسی تا حدودی فروکش کرده و می شود  نگاهی منطقی تر داشت ......امید که اینطور باشد ...
نگاه واقع بین  نشانگر آن است که نهایت خوش شانسی در سه بازی آخر ایران با ما همراه بود  و اگر جز این بود ، بعید می دانم که صاحب بلیط بزریل می شدیم !
·      آن گل تصادفی  به قطر را در نظر بیاوریم  که هیچ کار تاکتیکی در کار نبود و قوچان نژاد با یک اشتباه  دفاع  حریف صاحب توپ شد  و چند فرصت بزرگ میزبان را که از دست آنان رفت .
·      لبنان پیش از بازی با ایران در آخرین دقیقه پیروزی را با تساوی در برابرکره  عوض کرد تا به این ترتیب  هیچ امیدی برای صعود نداشته باشد و در حالی به تهران بیاید  که تنها دلخوش به گلهای کمتر خورده  باشد .
·      ایران در دیدار با کره جنوبی نیز از بالاترین شانس ممکن  بر خوردار بود  و اگر در دقیقه 40 داور آن اشتباه بزرگ را مرتکب نمی شد( متاسفانه بسیاری از کارشناس های احساسی  ، خیلی ساده از آن عبور کردند )  و به دروازه بان ایران کارت قرمز را نشان میداد  و پس ازآن  دفاع کره جنوبی آن سوتی تاریخی را نکرده بود ، آیا می توانستیم  به این شکل  در پرواز برزیل حضور داشته باشیم ؟
به نظر من  شاید هرگز .....


البته شایستگی و لیاقت ذاتی جوانان ایرانی انکار ناپذیر است و به اعتقاد من نقش اول را برای چهارمین حضور در جام جهانی را باید برای  بچه های دلاور ایران بنویسیم.....

جدا از مسائل فنی در یک مورد هم اخلاق را توسط کی روش باختیم و آن حرکت بسیار زشتی بود که نسبت به مربی کره جنوبی انجام داد  ونشان داد که  آن محرومیت دو بازی او نیز به حق بوده و سر و صدای کی روش با واقعیت  همراه نبوده است  !
 این عمل کی روش  در قاموس مربیگری  و به وِیژه  در فرهنگ  ناب ایران زمین ، کاری ناپسند و مردود است....

کلام آخر اینکه ....من هم یک ایرانی هستم و همیشه آرزو دارم که ایران و ایرانی در همه جا سرفراز و پیروز باشد اما پرسش من از آدمهای لحظه ای و گریزان از واقعیت و حقیقت این است که آیا  فوتبال ما با راهیابی به جام جهانی برزیل دیگر فاسد نیست و همه چیز حالا پاک شده است ؟
آیا دیگر فوتبال ایران در دست آدمهای اطلاعاتی و نظامی و امنیتی  وابسته به  حکومت  نیست؟
 آیا دیگر در هر فصل دهها میلیارد تومان  در فوتبال بدست نااهلان و دزدان بنام دلال نمی رسد؟
آیا فوتبال ایران دیگر صاحب سازمان و برنامه ریزی قابل قبول و هماهنگ با فوتبال روز دنیا گشته  و همراه است ؟
 آیا ایران صاحب باشگاه های خصوصی و با مدیران آگاه به مسائل مدیریتی می باشد ؟
پاسخ به این پرسش ها و بسیاری پرسش های دیگر بدون شک منفی است و 35 سال تجربه سراسر سیاه و تلخ در جمهوری اسلامی یاد آور آن است که هر روز بدتر از دیروز است ومسئولیت  و وجدان حرفه ای به من حکم می کند که همیشه از واقعیت و حقیقت بگویم . مثل خیلی ها بازی نکنم و بازی نخورم!!!
در یک کلام  این  باور را  دارم که امید واری  نه تنها در ورزش بلکه در کل جامعه ایران آن زمان وجود خواهد داشت که دیگر جمهوری اسلامی وجود نداشته باشد . با تغییر و تحولات اساسی می توان همه چیز را از نو ساخت و شاهد روزهای خوش و همدلی ملی  بود که فوتبال و ورزش را باید بار دیگر در دوران افتخار و غرور به تماشا بنشینیم - امیر برادران

۱۳۹۲ خرداد ۲۳, پنجشنبه

رفتن علی کریمی....و خنده های رویانیان و شیرینی!

این عکس گویای خیلی چیزهاست.....خنده های رویانیان و شیرینی به همدیگر بعد از آوردن علی دایی!!!


شیرینی این سپاهی تحمیل شده به فوتبال و باشگاه مردمی پرسپولیس ! کسی که علی کریمی در مقابل او ایستاده بود و حتی گفته شده بود که از پرسپولیس کنار گذاشته شده .....آما با آمدن شالارتانی از جنس خود آقایان بنام علی دایی .... ظاهرا همه چیز روبراه شده و حالا ضد مردمی ها و ضد فوتبالی ها با هم یکی شدند تا با گول زدن طرفداران  بار دیگر به چپاول خود ادامه دهند .....


از همه بدتر علی دایی که چه مخالفت هایی ظاهری با رویانیان کرد ، درست عین کاری که با جبیب کاشانی انجام داد.....و در پایان که منافع شخصی تامین شد و داستان انتخابات ! دست در دست آقایان امنیتی فوتبال گذاشت !!!


عجب دنیای کثیفی است.....و چه بهره برداری از فوتبال میشه....برای همین هم است که نه لذتی در آن هست و نه افتخار و غرور ملی.....

۱۳۹۲ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

اندر حکایت حاج علی فتح الله زاده ......

حاج علی فتح الله زاده کسی است که در طول این همه سال تحت هر شرایطی خواسته مدیر عامل با شگاه استقلال باشد  ، آمدنش هم از طریق آقا محمدی یکی از اعضای ارکان  امنیتی جمهوری اسلامی  است که  ظاهرا دایی خودش و یا همسرش هست .با جامعه مطبوعاتی هم رابطه نزدیک داره و عوامل خودش را هم در رسانه های داخل و خارج دارد که یکی از انها محمد تقوی در بی بی سی فارسی است که  نمایندگی باشگاه استقلال را در انگلستان هم دارد! باشگاهی که حتی یک نمایندگی در داخل که آن همه استعداد وجود دارد ، ندارد!!!
حاج فتح الله زاده ادعا می کند که  رکورددار مدیرعاملی در استقلال است  و می گوید :موفقیت های من برابری می کند با موفقیت های ۵۰ سال گذشته ای استقلال، در ۵ قرن گذشته!


امیر قلعه نوعی او را خیلی خوب می شناسند، چون  خود امیر هم از جنس خود  فتح الله زاده است و وقتی هم قرار شد مربی استقلال بشود ، رئیس هیئت مدیره به منزل او رفت و آنجا تصمیم گرفته شد ! بدون فتح الله زاده !
 فتح الله زاده  زمانی هم در مورد شکایت خانواده ها از آکادمی باشگاه استقلال به خبر نگاران گفته بود : : وقتی شکایت یکی از شاکیان را بررسی می کردیم متوجه شدیم این آقا نمی‌دانسته که فرزندش را به کدام استقلال برده است. در تهران استقلال‌های دیگری هم وجود دارند و قطعا در مورد این موضوع باید با مدیر کل تربیت بدنی استان صحبت کنم. در تهران استقلال جنوب و استقلال‌های دیگری وجود دارند که وابسته به ما نیستند، اما مردم فکر می‌کنند که آن‌ها استقلال هستند. به مردم اعلام می‌کنم که ما استقلال ایران هستیم و زمانی که می‌خواهند فرزندانشان را ثبت نام کنند، به این نکته توجه کنند!!!


این گفته فتح الله زاده مرا یاد بستنی فروشی های ایران مثل اکبر مشتی و گل و بلبل می اندازد که همیشه تابلویی می زند که نوشته بود اکبر مشتی شعبه ای ندارد!!!!
سه ،چهار سال  پیش مصاحبه ای روی سایت پارس فوتبال آمده بود و با تهدید فتح الله زاده از روی سایت برداشته شده !!!  گفتگویی بود با شاهرخ خسروی سرپرست پیشین کمیته مشوقین باشگاه استقلال که می تواند حاوی نکات جالب و در عین حال عجیبی باشد که موجبات شگفتی هواداران فوتبال به جهت حوادث پشت پرده فوتبال را فراهم بنماید.ایشان در بخشی از این گفتگو می گوید:
فتح الله زاده سال اولی که آمد استقلال یک هیلمن زرد داشت که ما هل می دادیم ، به ناصر خان حجازی التماس می کرد که برویم باهم لباس بخریم ! آقای فتح الله زاده یک استراتژی دارد و یک ایدئولوژی ،
ایشان می گوید : که من اسم بچه ام را رستم نمی گذارم که خودم هم ازش بترسم ! خوب ما رفت و آمدی که داشتیم می دیدیم که مجوز زمین می گرفتند در شمال که کمپ استقلال بسازند روی آن مکان های تجاری می ساختند و می فروختند. ما مسائلی را می دانیم که ایشان  چه رانت هایی می گرفتند و چه لابی هایی می کردند ! 


سوکومورخف وقتی مربی شد، در دوره اولش خیلی عالی بود ولی دور دومش واقعا فاجعه بود . تیم را فرد دیگری ارنج می کرد و لیست را  به سوکو می دادند و می گفتند که اگر تیم جز این داخل زمین بشود، روی سکوها ما تیم را فحش می دهیم . یک روز آقای فتح الله زاده به من زنگ زد ، استقلال ۳-۲ باخته بود به سپاهان در تختی و به من گفت سریع بیا باشگاه .
گفت چه کسانی فحش می دادند ؟ گفتم همه ، از خودم بگیر تا بقیه ! گفت سردستشون کی بود ؟ گفت :علی سیاه !فردا صبح من داشتم از در باشگاه رد می شدم گفتم بروم یک سر هم بزنم ببینم چه خبر است ، رفتیم در دفتر حاجی دیدیم با علی سیاه جلسه گذاشته یک پولی هم جلوی علی سیاه هست . آخر مدیر عاملی که با علی سیاه جلسه بذاره !!!!..
یه روز زمان ناصر خان استقلال باخت ، من تو دفتر فتح الله زاده بودم ، داشت از ترکیب ناصر خان انتقاد می کرد و یه بار هم به من می گفت که تا زمانی که من هستم ناصر خان در استقلال جایی ندارد . داشت ترکیب می چید که یک هو ناصر خان از درآمد  تو ؛ حاجی هم از ترسش برگه رو یک هو مچاله کرد و رنگش پرید ، ناصر خان گفت چیه ؟ من پریدم وسط حرفش و گفتم هیچی آقا ، اینهایی که داشتن اعتراض می کردن آخر بازی ، من اسامیشونو دادم به حاج آقا تا باهاشون برخورد کنند .
شما می توانید از داریوش یزدانی بپرسید . من یک بار رفتم دفتر حاجی و دیدم داریوش آنجاست و زمانی بود که بحث ترانسفراش داغ بود . به داریوش برگشت گفت تو رو می خواهم بفرستم فاینورد ایتالیا !!(فاینورد جدیدا از هلند رفته ایتالیا!)


یک چیز جالب تر بگویم ، استقلال باخت به من برگشت گفت ناصر خان خیلی بد ترکیب چیده بود گفتم  برای چی حاجی این حرف را می زنید ؟ گفت باید ۲-۴-۵ می چید !!!
در کل فتح الله زاده مدیریتش مبتنی بر پول هست ، پولش نباشد مدیریتی ندارد.مثلا ما با آقای ” الف” قهرمان پایه ها شدیم. ایشان مدیر تیم های پایه بود ، بارها دیدم که ما در بازی ۲-۰ عقب بودیم و در رختکن مرغوبکار داور رو می کشید کنار و پولی می گذاشت توی جیبش و می رفتیم و یه پنالتی و دوتا آفساید نمی گرفت و........


حالا فتح الله زاده که حسابی از بغل این باشگاه پول زیادی به جیب زده با کمبود مسائل ملی روبرو شده و انگیزه خود را  هم که پول درآوردن برای خودش بوده را از دست داده و نزدیک انتخابات  کناره گیری کرده .....به امید اینکه ببیند که چه کسی رئیس جمهور می شود و بعد دوباره سر و کله اش پیدا شود!!!
نسل جوان ایران باید بداند که آدمهای عاشق و وطن پرست در ترسیم بهترین و بزرگترین دوران فوتبال سرزمین ما نقشی شایسته و ارزشمند داشته اند  و امروز در جمهوری اسلامی به چه سر نوشت درد ناک و پر از تباهی گرفتار شده ایم !

پیش از انقلاب سیاه اسلامی  ، نه تنها در فوتبال  که در سراسر زمینه های دیگر اجتماعی در راه رشد و شکوفایی گام بر می داشتیم و هزار تاسف که جمهوری اسلامی همه چیز را به نابودی کشاند و دیگر نه اخلافی و نه شخصیتی در هیچ کجای آن سر زمین همیشه افسرده به چشم نمی آید !!! نگاهی به همین فتح الله زاده و امیر قلعه نوعی که از نقطه نظر آماری بهترین هستند! گویای همه چیز است.....امیر برادران

۱۳۹۲ خرداد ۱۷, جمعه

به مناسبت سالگرد در گذشت خمینی!

به مناسبت سالگرد در گذشت خمینی .....
جامعه ايران سالهاست با یک بيماري  ویرانگر بنام راست نگفتن دست و پنجه نرم ميكند ، زیرا 34 سال آزگار است که تمامي حکومتی ها از سرتا پایین به مردم دروغ مي گويند.
در سیاست، فرهنگ ، هنر ، ورزش و .... !!
حسن خمینی نوه خمینی می گوید : این پدیده دروغ ریشه درتربیت جامعه دارد و همنیطوری به وجود نیامده است!!


او درست می گوید و جامعه در واقع بزرگترین خانواده است.  در یک خانواده پدرآموزگار آن خانواده است ،وقتی پدر خانواده فردی دروغگو باشد ، خود به خود تمام نفرات خانواده  همانطور شکل می گیرند و دروغ اولین نشانه آنان به حساب می آید .
پدر جامعه جمهوری اسلامی که غرق در فساد و دروغگویی  نشان داد ، بدون شک خمینی است که در 27 مرداد سال 1360 در بيانيه اي که صادر کرد گفت : براي حفظ نظام جمهوري اسلامي دروغ واجب است!!!!
امروز بعد از 34 سال نقش مخرب آن دستور رهبر و پدر جمهوری اسلامی را در جامعه  امروز ایران به خوبی می بینیم!!


خمینی پدراین جامعه است  که پاکی و درستی را زیر پا گذاشت و سیاست کثیف دروغ را توصیه کرد . امروز نوه او سید حسن خمینی می گوید : اگر این نظام دروغ و تهمت را بد بداند، در آن جامعه گناه را کمتر خواهیم دید!!
http://khabaronline.ir/detail/248301/politics/parties
کسانی که دراین نظام کار می کنند ، با تمام وجود این را کاملا باور کرده اند  که برای حفظ نظام دروغ می تواند عاری از گناه باشد و امروز پیامد های آن را  در بخش های مختلف جامعه می بینیم!
البته خمینی در کنار این اعلامیه یک  پیام  دیگر هم داد و آن این بود که بروید  وهمسایه خودتان را لو دهید!!
اینگونه بود که امروز حس همدلی و همیاری و نوع دوستی و کمک به دیگری و انسانیت در جامعه مان مُرده است . احساس تشنگی برای دریدن دیگری، چاپیدن دوستان، فریب دادن هم میهنان، کلاه گذاشتن سر دوست و آشنا برای منفعت خود و هر اخلاق زشت دیگر جایگزین  کردارهای نیکو گشته اند.
 بهمن  1357 وقتی خمینی  به ایران آمد در پاسخ به پرسشی  که  در داخل هواپیما از او کردند که چه احساسی داری ؟   گفت :  هیچ !
  این تنها حرف  درست  و حقیقت  یک دورغگوی بی نظیر بنام خمینی  بود!
که سر مشق نظام جمهوری اسلامی  در تمام این 35 سال  به شمار آمده  تا همیشه  تیشه  بر ریشه ایران  و ایرانی بزنند !

 به راستی آیا خط پایانی برای این همه دروغ  و بی اخلاقی  موجود در جامعه ایرانی وجود دارد؟ - امیر برادران