۱۳۹۳ دی ۹, سه‌شنبه

به بهانه کناره گیری علی کریمی از همراهی با کی روش و فدارسیون کفاشیان ، خیانت نکردن یعنی بزرگترین خدمت !



به بهانه کناره گیری علی کریمی از همراهی با کی روش !

 خیانت نکردن یعنی بزرگترین خدمت !



 در روزگاری که از در و دیوار ایران خیانت و خیانت کار می بارد ، بزرگترین خدمت آن است که خیانت در کارکسی نباشد  و همین نگاه را علی کریمی با این نوشته :
 «اگر نمی توانی خدمت کنی، برو تا خیانت نکنی
داشته است .



این بزرگ فوتبال ایران به موقع دریافت که باید خود را از این گندآب  کنار بکشد و لحظه ای نمی توان از سیستمی  سراسر فاسد انتظار نقطه ای دلنشین  داشت . در این رهگذر محمد خاکپور نیز بی گمان با عشق به خدمت  گام به فدارسیون ناپاک کفاشیان گذاشته است و امید که این چهره خوشنام هر چه زودتر بداند که باید از این بساط پر از فریب و نیرنگ پا به بیرون بگذارد و خیانت نکردن را بزرگترین خدمت تلقی کند . نگاهی به کارنامه سیاه و ننگین جمهوری اسلامی گویای ان است که عشق را باید در پستوی پنهان کرد تا پاکی را برای فردا نگه داشت و عزیزان مثل کریمی و خاکپور باید همواره  اگاه و بیدار باشند که بزرگترین عاشقهای فوتبال ان سرزمین یعنی بیژن معتمدی ،  هادی طاووسی ، غلامحسین نوریان ، سهام میر فخرایی ، محمود حقیقان ، حسن حبیبی  و .....سالهاست که گوشه نشینی را برگزیدند و با وجود یک دنیا عشق به آن سرزمین هرگز تن به دعوت های از این سو آن سو ندانند که باید کلاه را به نشانه احترام به آنان از سر برداشت .




تجربه و زندگی در جمهوری اسلامی به هر انسان شریفی نشان داده  که به شرط پایبندی به اصول اخلاقی  و ارزشهای والای آدمی می توان حتی در دوران سیاه جمهوری اسلامی  نیز خوشنام و محترم باقی ماند و تنها راه دستیابی به این جایگاه این است که با گندآب حاکم در ان سرزمین همیشه افسرده همراه و همگام نشوی . اینگونه است که هنوز هم در آن شهر شماری انسان محترم و خوشنام حضور دارند و هیچکس به جز خود آنان نمی تواند این جایگاه شایسته را از آنان بگیرد .


برای پایان این نوشته به یاد آن جمله در پشت صندلی طبقه دوم اتوبوس شرکت واحد در همان سا لهای اول جمهوری اسلامی میافتم که شخصی نوشته بود : 

گندآبی به راه افتاده و تو اگر ایرانی هستی ، مواظب باش در این گند آب نیافتی!!!................امیر برادران

۱۳۹۳ آذر ۲۰, پنجشنبه

جدیکار ؛ افسانه یا واقعیت...؟!


به بهانه اولین  سالگرد درگذشت بیوک خان جدیکار

افسانه یا واقعیت ...؟!

قدرت و مهارت فوتبال جدیکار در دهه سی خورشیدی تا آنجا بی نظیر بود که همچون افسانه و رویای می مانسد ، افسانه ای که گاه به گاه در میدان به واقعیت می رسید و صحنه هایی زیبا به تماشا می گذاشت . بیوک خان در زمان خود صاحب شوت هایی قوی و دقیق بود که در فصل اوج این چپ پا ، گلهای بسیاری در ورزشکار امجدیه کاشته شد .




آن روزها از تلویزیون و تصویر هیچ خبری نبود و شنیده های بچه های محل که گوش به گوش می چرخید ، حکایت از پای چپی داشت که یک شوت او باعث مرگ دروازه بان حریف شده است واز آن پس شاه ایران پای چپ جدیکار را خریده است تا او دیگر با این کار حق نداشته باشد تا شوت بزند و باید همیشه جوراب قرمز به نشانه علامت خطر در پای چپ بپوشد . افسانه ای که برای تمرین بچه های پابرهنه محلات شیرین بود و همگی بدون آنکه جدیکار را دیده باشند ، عاشق بیوک خان بودند و او را الگو برای فردای خود می دانستند .

 بیوک جدیکار نخستین  لژیونر فوتبال ایران است که  از سال 1323 و در تیم تهرانجوان زیر نظر مرحوم فکری شروع به کار کرد. در سال 1324 در مسابقات قهرمانی باشگاه های تهران در تیم «جوان» بازی می کرد و به عنوان گلزن این تیم شناخته شده بود و در سال 1325 توسط مرحوم دانایی فر به تیم «تور» پیوست.
جدیکار در سال 1328 وارد باشگاه دوچرخه سواران شد و از سال 1330 به عضویت تیم ملی فوتبال درآمد. جدیکار از جمله بازیکنان نسل اول دوچرخه سواران و بدون گفت و گو بی نظیرترین چپ پای تاریخ فوتبال ایران بود.

 جدیکار اما در زندگی  نیز یک انسان نمونه بود و گفتار و رفتار این مرد نجیب آذری همیشه بوی شرف و پاکی می داد تا به همه بگوید که آبرو و احترام را با هیچ چیز این دنیا  معامله نمی کند .






کمتر کسی است که بداند بیوک خان جدیکار و همسر دکتر او که متخصص بیماریهای زنان و زایمان بود ، چگونه و همه گاه در خدمت خانواده های فقیر بودند و زمان حکومت اسلامی بارها  و بارها مورد آزار و تهدید ماموران نظام  واقع شدند . همسر شریف و انسان دوست جدیکار هیچگاه حاضر نشد تا در مطب خود تن به حجاب اسلامی بدهد  و همیشه با ماموران حکومتی درگیر بود و بارها این تابلو ننگین  و ضد انسانی جمهوری اسلامی یعنی :

< این محل به علت عدم رعایت شئونات اسلامی تا اطلاع ثانوی تعطیل می باشد >  بالای سر مطب بانو جدیکار نصب شد !

به باور نگارنده بیوک جدیکار یکی از بزرگترین و شریف ترین ملی پوشان فوتبال ایران است که ورزش و زندگانی را در بالاترین قله ها طی کرد و هرگز اسیر هیاهو های پوچ  و مردم فریب نشد . در یک کلام می توان گفت که جدیکار در فوتبال ما افسانه ای بود که در میدان خوش درخشید تا رنگ و بوی واقعیت بدهد .

< چپ طلایی > فوتبال ایران در این چند سال آخر عمرش روزهای سختی را سپری کرد. به درستی گفته اند که تا وقتی مردم یک کشور بزرگان خود را نشناسند ، محکوم به کوچکی اند !

جدیکار یک نابغه در تاریخ فوتبال ایران است که مردم آنگونه که باید و شاید او را نمی شناسند تا بدانیم که چرا فوتبال ایران به این روز افتاده است .

روانش شاد و یادش پاینده......امیر برادران

۱۳۹۳ آذر ۱۶, یکشنبه

گردن کلفت های فوتبال کثیف جمهوری اسلامی !

بدون هیچ شک و تردید امیر عابدینی یکی از شالارتان های این فوتبال کثیف جمهوری اسلامی است و بر اساس روحیه و شخصیتی که دارد توانسته   حلقه خود که حاج FAT الله زاده( کثیف ترین مدیر ورزش بعد از انقلاب )  باشد را پیدا کند و در کنار او در این برنامه تلویزیونی بنشیند و بگوید : 36 سال در نظام جمهوری اسلامی مدیرهستم و هنوز یک مورد ندارم !!!

ایشان فراموش کرده که در اولین دوره ای که علی کفاشیان را برای رئیس فدارسیون فوتبال انتخاب ( انتصاب ) کردند ، در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد گفت : آقای علی آبادی  به من تلفن کرد و گفت بیاید در این به اصطلاح انتخابات شرکت کنید و به کفاشیان رای بدهید ، من خودم بعد کفاشیان  را بر می دارم !!! یعنی شرکت در یک کار غلط که تا به امروز فوتبال تاوان آن را دارد میدهد !

امیر عابدینی زمانی که مدیر عامل باشگاه پرسپولیس بود مهدی مهدوی کیا را قبل از اینکه به آلمان برود به انگلستان برد تا با با شگاه تاتنهام قراداد ببندد ، بعد از حضور در باشگاه تاتنهام و جلسه با مدیران این باشگاه ، مسئله منتفی شد و امیر عابدینی به ایران برگشت . روزنامه دیلی میرو چاپ انگلستان در مورد انجام نشدن این قرارداد نوشت که مدیر برنامه های مهدی مهدوی کیا  پیشنهاد پول زیر میزی کرده بود و باشگاه تاتنهام قبول نکرده و مسئله را منتفی اعلام کرد !

اما امیر عابدینی  در برگشت به تهران در پاسخ به این پرسش که چرا قرارداد انجام نشد گفت : مدیران باشگاه تاتنهام یهودی هستند و ما با آنها معامله نخواهیم کرد !!!

برای معرفی درست امیر عابدینی ، باید اشاره کنم به این جمله محمد مایلی کهن که گفته : شما آخرش هستید آقای عابدینی !




امیر رضا خادم هم به درستی به آنها گفت : دو تا گردن کلفت ! یعنی دو دزد که در سالهای بعد از انقلاب خیانت بزرگی به فوتبال  و نسل جوان ایران کردند!

http://footballitarin.com/video_page.php?id=12769

۱۳۹۳ آذر ۱۴, جمعه

مطبوعاتی که دیگر < آینه > نیستند!

به مناسبت 13 آذر ماه ، روز مبارزه با سانسور

مطبوعاتی که دیگر <  آینه  > نیستند!

خواندن اخبار مربوط به کمک های مالی جمهوری اسلامی به مطبوعات و هدیه به خبرنگاران در طول سال های اخیر که بتازگی در وبسایت معاونت وزارت ارشاد هم قرار گرفته ، نشان دهنده وضعیت تاسف باراصول ژورنالیستی است این درحالی است که حکومت رادیو و تلویزیون دولتی را هم در اختیار داردکه صدای دولت و حکومت است !




حال و روز عمومی مطبوعات  در جمهوری اسلامی حکایت از سیاه ترین  دوران رسانه های نوشتاری در تاریخ ایران دارد که همه چیز در چنگال حکومت است و هیچ رسانه مستقلی اجازه و فرصت نفس کشیدن ندارد و همه چیز باید به شکل دربست در اختیار حاکمیت و در جهت جفظ نظام باشد . اما چه تاسف بار است که هرچه از عمر نگین جمهوری اسلامی می گذرد ، رسانه های ایرانی در خارج از کشور روز به روز بیشتر به تسخیر فرستاده های حکومتی در میایند و با نا امیدی می بینیم که حتی در پاره ای از زمانها  ، بوی کثافت شماری از خارج نشینها تندتر از داخلی ها به مشام میرسد !!
به هرحال هرگز نمی توان در این روزگار مصیب بار در آن  سرزمین  به دنبال مطبوعاتی مستقل و قابل احترام بود و وقتی همه چیز به کثافت و الودگی و فساد کشیده  می شود  ، مطبوعات هم راه گریزی ندارند و امروز همه چیز در مسیر سقوط و تباهی حرکت می کند.





  وقتی بی بی سی فارسی با نقشهای مشخص برای حفظ جمهوری اسلامی  اقدام به یک برنامه هفتگی تحت عنوان " دیده بان " به بررسی مطبوعات  انتشار یافته در نظام ولایت مطلقه فیقه می پردازد ، باز هم به این واقعیت و حقیت می رسیم که این رسانه به اصطلاح آزاد تا چه اندازه وابسته به برنامه ها و  خواسته های دولت انگلستان است !
چگونه می توان به بررسی مطبوعات حاضر در حکومتی مثل جمهوری اسلامی پرداخت که همه می دانند سانسور و اختناق  و کنترل تا چه میزان بر رسانه های این نظام حاکم است و توقیف و تعطیلی نشریه ها گاهی به صورت فله ای  بوده است ؟!
 حالا می بینیم که یک چهره  شناخته شده ای چون مسعود بهنود هر هفته در بی بی سی فارسی ظاهر می شود و به شکلی وقیحانه در هر برنامه از نوشته ها ی موجود در مطبوعات جمهوری اسلامی تعریف و تمجید می کند و آب از دهان او فرو می ریزد!!

تعریف و تمجید از مطبوعات جمهوری اسلامی درست همان اصلاحاتی است که اصلاح طلبها و بهتر بگویم همان جاانداز ها در این حکومت با تمام قوا به دنبال آن هستند تا به همه ثابت کنند که می توان در چاه کثافت به بوهای خوش رسید !........امیر برادران

۱۳۹۳ آذر ۳, دوشنبه

سوم آذر ماه سالگرد در گذشت پرویز دهداری

سوم آذر ماه سالگرد در گذشت پرویز دهداری است . بیست و دوسال سال پیش در هفته نامه هدف به سردبیری زنده یاد حسین جباری در یادی از او چنین نوشتم:




دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

19
سال پیش وقتی خبر اشتباه فوت مرد جاودان فوتبال ایران ،پرویز دهداری از رادیو پخش شد! خیلی ها در ماتم فرو رفتند اما فردای آن روز این خبر تصحیح شد و گفتند که دهداری زنده است!
سه شنبه شب سوم آذر 71 وقتی خبر در گذشت پرویز دهداری را شنیدم پیش خود گفتم، کاش این بار هم مانند 19 سال پیش باشد، اما افسوس این بار خبر درگذشت مرد جاودان فوتبال ایران حقیقت داشت!

پرویز دهداری در سال 1343از طرف گروهی از دست اندرکاران فوتبال ایران به عنوان مرد سال فوتبال ایران برگزیده شد او بعد از این انتخاب بر خلاف افرادی که به این افتخار نایل می شوند گفت:
آرزو دارم این حقیقت را دوستانم بخصوص ورزش دوستان این مرز و بوم از من بپذیرند که فوتبال زندگی است ،امید است ، همه نابسامانیهای جوانان ما در این میدان ها به شادی تبدیل می شود ،  در ورزش بت تراش نباشید و وقتی بت درست کردید ،آن را به رایگان نشکنید.

میدان ورزش زادگاه دوستی هاست، دروازه زندگی است ، اگر در فضای ورزشگاه ها امواج محبت پرسه زند،نشاط همه بیشتر،نیروها افزونتر و امید ها زیادتر می شود در مقابل تلاش های کشنده بازیکنان وطن این هدیه ارزان را به آنها ارزانی دهید، بت تراش و بت شکن نباشید ،  حقیقت بینی با ارزش تر است.




نکته آخر اینکه : وقتی دهداری  48 سال پیش از فوتبال حرف میزد می گفت : فوتبال زندگیست، امید است ، میدان های ورزش زادگاه دوستی هاست!
این حرفها را امروز اگر درایران بزنی میگن یارو دیوانه است و یا........این سقوط  جامعه ای است که از نظر فرهنگی به کجا کشیده شده است واین هم  با برنامه هم صورت گرفته که دیگر صدایی از آن بلند نشود!
 به محیط فوتبال نگاه کنید ، یک آدم درست و با شرف پیدا نمی شود ،  با پولهایی که وارد کردند همه را آلوده کردند!
به قول ناصر خان حجازی : من هدف این را می دانم که یک سفره ای پهن کردند و افراد خودشان را گذاشتن سراین  سفره  و میگه سرتان را بالا نکنید ، اگر سرتان را بالا کنید میزینم تو سرتان و یکی دیگر جای شما میاوریم ! به این علت  این سفره پهن است و دارن می خورند و به فوتبال و پیشرفت فوتبال اصلا فکر نمی کنند!
در آخرین مصاحبه تلویزیونی هم که با پرویز خان دهداری داشتم این پرسش را مطرح کردم که فوتبال ما به کجا می رود؟ در پاسخ گفت:
به همان جایی می رود که مملکت می رود!

 البته این بخش از مصاحبه در آن زمان سانسور شد! اما حقیقت امروز جامعه است !.... روان او شاد و یادش پاینده......امیر برادران

۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه

حرف درست حسین فرکی!


حرف درست حسین فرکی!

پس از دیداردوستانه - اما خصمانه در میدان -  تیم ملی فوتبال ایران و کره جنوبی که با تک گل مشکوک سردار آزمون با پیروزی میزبان پایان یافت  ، نگاه و نظر این و آن در باره این بازی را خواندیم و شنیدیم که بیشتر بوی خطی و شخصی می داد . در این میان اما حرف درست را از حسین فرکی ، مربی  خوشنام فوتبال امروز ایران دیدیم که چنین گفت :





برنامه کی‌روش برای تیم ملی در بلندمدت جواب نمی‌دهد/ قرار نیست همیشه دفاع کنیم

 این بازی از نظر نتیجه برای ما خوب بود. همه از پیروزی تیم ملی خوشحالند ولی همه شاهد بودند که ایران در این مسابقه هم از نظر فنی بسته بازی کرد. همانند حضور تیم ملی در جام جهانی، این بار هم شاهد همین تفکر و بازی بسته بودیم! اینکه جلوی آرژانتین، کره جنوبی یا قطر با یک شیوه بازی کنیم و با یک تفکر خاص به میدان برویم، در بلندمدت جوابگو نیست. البته این هم توقعی است که تیم ملی برای ما و مردم ایجاد کرده است!






نظر فرکی به درستی می تواند برای هر دلسوز فوتبال ایران یک سند باشد برای ارزیابی کارنامه کارلوس کی روش در این سه چهار سال سرمربیگری او در تیم ملی فوتبال ایران و تا همین امروز نیز زمان حضور کی روش در سرزمین ما کوتاه نبوده است .

کی روش در تمام صحنه های حساس و سرنوشت ساز نشان داده که فقط به دنبال دستیابی به نتیجه ای قابل دفاع است تا خود را ازبرکناری نجات دهد !

آنچه که برای کی روش هیچ جایی ندارد ، همان سازندگی و کیفیت قابل قبول برای امروز و فردای فوتبال ایران است . کی روش همچون کاسبی است که همیشه در پی پیدا کردن یک مشتری مناسب به این سو و آن سو چشم می دوزد تا جنس بدون کیفیت خود را به او قالب کند !
 از یک مربی کاسبکار هرگز نمی توان انتظار داشت تا در فوتبال ایران نشانه های بزرگ از خود به یادگار بگذارد که حرف درست حسین فرکی با زبان فوتبالی نیز چنین می گوید !





ضمن آنکه کارلوس کی‌روش در این چند سال بارها نشان داده که از جنس ناب جمهوری اسلامی است ،  او قبل از بازی دیدار دوستانه  با کره جنوبی در پاسخ به خبرنگاری که  شرایط برتر مالی و امکانات و تدارکات  حریفان ایران در جام ملتهای  2015 آسیا را به میان می کشد ، می گوید که  قول می‌دهم ما بازیکنان شجاع‌تر، با قلب‌های بزرگتری داشته باشیم ( همان داستان قلب شیر - افشین قطبی ) و در آخر نیز نتیجه در دستان خداست!!!
از همین حالا می توان پیش بینی کرد که کی روش در پی شکست و ناکامی احتمالی در استرالیا خواهد گفت که نتیجه دست خدا بوده و ما دیگر کاری نمی تواستیم انجام بدهیم !!!

نکته آخر اینکه ،  هرگز یک آدم شرافتمند نمی تواند حتی چند ماه در فوتبال مافیایی امروز دوام بیاورد ولی  کی روش به چهارمین سال خود رسیده است !!.....امیر برادران 

۱۳۹۳ آبان ۲۸, چهارشنبه

پرواز ابدی گلزن بزرگ ، حرفه ای یا < مرده خور > !؟

پرواز ابدی گلزن بزرگ

حرفه ای یا < مرده خور > !؟

گذر زمان بار دیگر یکی از بهترین و درخشانترین  مهاجمان تاریخ فوتبال ایران را با مرگ همراه ساخت تا غلامحسین مظلومی تن به پرواز ابدی بدهد . یکی دوسال پایانی عمر مظلومی بزرگ با درد جانکاه سرطان روبرو بود که سرانجام این گلزن آشنا را به کام خود گرفت تا علی پروین هم پس از خبر مرگ همبازی خود بگوید که راحت شد !





غلامحسین مظلومی همین که در پرافتخارترین دوران فوتبال ایران پیراهن تیم ملی را پوشید ، گویای آن است که مظلومی تا چه اندازه توانایی و ارزش داشته تا یکی از چهره های برتر و ماندگار آقایی فوتبال ایران در قاره اسیا باشد .

غلامحسین مظلومی براستی یک گلزن به اصطلاح مادرزاد بود که انگاری با چشم بسته نیز می توانست چارچوب دروازه را ببیند و توپ را به درست ترین نقطه بزند . بیشتر گلهای مظلومی به گونه ای در تور حریفان می نشست که کمتر انتظار آن میرفت و باید گفت که او از کمترین فرصت و فضا می توانست بیشترین بهره و امتیاز را بگیرد . گلهای حرفه ای و استثنایی مظلومی تا آنجا طرفداران تیم رقیب تاج یعنی پرسپولیس را ناراحت  و دلخور ساخته بود که تماشاگران پرسپولیسی او را نه یک گلزن حرفه ای که با واژه < مرده خور > صدا می کردند !

همین لقب منفی که از سوی طرفداران تیم رقیب به مظلومی تقدیم شده بود ، برای هر کارشناس فوتبال می تواند آینه ای باشد برای تماشای بزرگترین گلزن حرفه ای در تاریخ فوتبال سرزمین ما .





پیرامون ویژگیهای فوتبال غلامحسین خان مظلومی باید یاد آوری کرد که این مهاجم آبادانی و رعنا در زمین و هوا صاحب قدرت و کوبندگی بود و هر حریفی را می توانست وادار به تسلیم سازد .
افتحارات چشمگیر غلامحسین مظلومی برای همیشه در فوتبال ایران وجود خواهد داشت و نسل های آینده نیز نقش او را در دوران طلایی فوتبال ما بزرگ خواهند داشت .
روان او شاد و یادش پاینده......امیر برادران





این عکس در شب پیش از پرواز تیم ملی فوتبال ایران به بازیهای المپیک 1976- مونترال- کانادا- به یادگار گرفته شد . نگارنده ( امیر برادران ) در میان شادروان غلامحسین مظلومی ( راست ) و حسن نظری ، دو ملی پوش برجسته و بزرگ فوتبال ایران

۱۳۹۳ آبان ۲۰, سه‌شنبه

به مناسبت هفتادمین سالروز تاسیس باشگاه آرارات!

باشگاه ورزشی آرارات یکی از انجمهای فرهنگی و ورزشی ارامنه ایران می باشد که در تابستان سال 1944 میلادی(1323 هجری شمسی) با تلاش 121 تن از اعضای موسس در تهران پایه گذاری شد و در سالهای نخست به نام انجمن فرهنگی نو جوانان ارمنی شناخته شده است. 
این باشگاه  ثمره تلاش و ایثار بی وقفه صدها عضو آن می باشد اعضایی که بدون هیچگونه چشم داشتی و خالصانه نیرو و استعداد های خود را در راه رسیدن به اهداف باشگاه قرار دادند.
 ایده احداث یک مجموعه بزرگ و استادیوم ورزشی از سال 1343 قوت گرفت و بلاخره اوایل دهه 1350 کار احداث مجموعه ورزشی آرارات شروع و در سال 1353  در شمال تهران در  منطقه ونک به پایان رسید .که در آن هنگام به راستی از  پیشرفته ترین و مدرن ترین امکانات  برخوردار بود. 








این باشگاه به نوبه خود سهمی در شکوفایی ورزش ایران داشته است و در گذر این سالها برخی از اعضای تیم های مختلف این باشگاه به عنوان عضو تیم های ملی کشور انتخاب شدند. باشگاه آرارات بی گمان از نظر تاسیسات و امکانات و مدیریت در شمار معدود باشگاهای تاریخ ورزش ایران است که از همان آغاز با استانداردهاي جهانی هم خوانی داشته است .
این باشگاه پیش از انقلاب به واقع یکی از موفق ترین و سازنده ترین باشگاههای ورزشی سرزمین ما بوده است که در بسياري از رشته ها ورزشكاراني ارزشمند و خوش نام تحویل تیم های ملی ایران داده است کارو حق وردیان ،آندرانیک اسکندریان ،ارشاویر ملکی، گارنیک شهبندری و همینطور گارنیک مهرابیان  که  می توان او را از نظر جامعه ارامنه ایران پدر فوتبال آرارات نامید .
مربیانی چون منصور امیر اصفی و حسن حبیبی نیز سالها به فوتبال آرارات خدمت کردند که ارامنه همواره از این دو مربی شایسته و سازنده به نیکی یاد می کنند و هر دو را از خود می دانند .








پس از انقلاب ورزشکاران ارامنه و باشگاه آرارات نا گزیر به محدویت های تحمیلی شدند  وبا گذر زمان ارامنه نیز همچون دیگر به اصطلاح  اقليت های  مذهبی در ایران از صحنه های عمومی رانده شدند!





امروز متاسفانه باید گفت که آرارات و ورزشکاران شایسته و با استعداد ارامنی در ایران گرفتار شرايطي شده اند که دیگر نمی تواند مثل گذشته گام به تمام صحنه های ورزشی کشور بگذارند و حقیقت و واقعیت تلخ و ناگوار این است که ورزش ایران از وجود این عزيزان هموطن نمی تواند به گونه ای سزاوارانه بهرمند باشد.
 بدون شک در صورت تغییر و تحول در ایران و آزادی های اجتماعي بار دیگر شاهد ان خواهيم بود که تیم های ورزشی ارامنه و باشگاه آرارات حضوری خوش و موفق در رشته هایی مختلف ورزشی ایران خواهند داشت که در این میان دختران و زنان ارامنه سهمی به حق و شایسته خواهند داشت.

۱۳۹۳ آبان ۴, یکشنبه

چهارم آبان ؛ روز ورزش ایران

چهارم آبان ؛ روز ورزش ایران
درخشانترین  دوران و سیاه ترین روزگار !

بدون هیچ شک و تردیدی باید گفت که ورزش ایران در زمان حکومت پهلوی ها پا گرفته و ساخته و پرداخته شده است .
رضا شاه بزرگ در دورانی که حکومت را در ایران بدست گرفت ، هیچ نشانی از ورزش روز در سرزمین ما وجود نداشت وتغییر و تحولات گسترده به لحاظ اجتماعی و فرهنگی باعث آن بود تا نگاه تازه به ورزش نیز در جامعه ایران پیدا شود . اگر ورزشگاه امجدیه را بنام خانه ورزش ایران بپذیریم  ، بنای این ورزشگاه در دوران رضا شاه بزرگ بوده تا اولین پایه های ورزش نوین در کشور ما گذاشته شود .



دانشسرای تربیت بدنی و ورزش از دیگر کارهای بزرگ رضا شاه بود که با آوردن یکی از استادان ورزش از امریکا بنام گیبسون به تربیت معلم ورزش در ایران پرداخت.
 یکی دیگر از کسانی که نقش بزرگی در ورزش ایران در زمان رضا شاه ایفا کرد میر مهدی ورزنده بود .




اگر بنا باشد اعتبار تلاش برای معرفی و فعالیت ورزش‌ غربی در ایران را فقط به یک نفر بدهیم، او میرمهدی ورزنده است. ورزنده در بلژیک تربیت بدنی خوانده بود و مدت زمانی را هم در استانبول گذراند . کمی پیش از پایان جنگ اول جهانی به ایران بازگشت. اورا در  بازگشت به ایران  مسخره‌ می‌کردند که به  خارج رفته و تربیت بدنی خوانده است، اما زمانی که به کمک پزشکانی که بیماران خود را به نزد  او می فرستادند، ارزش و اهمیت  ورزنده تا حدودی شناخته شد . میر مهدی ورزنده در مدارس فرانسوی در تهران  رشته تربیت بدنی را آموزش  داد و آنجا  بود که توجه مقام‌های وزارت معارف را جلب کرد تا شغلی ثابت به او بدهند: معلم تربیت بدنی مدارس دولتی !

دوران پاشاهی رضا شاه آنقدر طولانی نبود تا گام های اساسی و بیشتر برای ورزش ایران برداشته شود و در این میان باید شرایط سخت آن زمان را نیز در نظر بیاوریم تا به واقع فرصت مطلوب  را برای ساخت و ساز زیر بنایی فراهم آورد . درآن زمان تیم های ورزشی  در دانشکده نظام بسیار فعال بود ند و محمد رضا پهلوی هم از طرف رضا شاه سرپرستی ورزش را به عهده داشت .

در پی به سلطنت رسیدن  محمدرضا شاه  پهلوی  ، اوضاع و احوال روز به روز برای همگامی با ورزش نوین و روز جهانی مناسب تر گشت و از آنجا که پادشاه دوم پهلوی در خارج از کشور به تحصیل و آموزش پرداخته بود ، شخصیتی به راستی ورزشی پیدا کرده و نگاه او به ورزش یک نگاه حرفه ای و اشنا بود .




محمدرضا شاه پهلوی در چند رشته ورزشی مثل اسکی  ، شنا ، تنیس و.......از مهارت قابل توجه برخودار بود و علاقه او به رویدادها و مسائل ورزشی تا آنجا بود که همچون یک کارشناس از اخبار ایران و جهان با خبر بود . تیمهای ملی ورزشی ایران در رشته های مختلف یکی در پی دیگری در دهه های بیست و سی بنا نهاده شدند و پادشاه ایران به اندازه ای در راه گسترش هر چه زودتر و بیشتر ورزش ایران شوق و ذوق و تلاش داشت که اولین حضور قهرمانان ایران در المپیک 1948 لندن به وقوع پیوست تا  بزرگترین میدان جهانی ورزش با نام ایران نیز آشنا شود .

حضور دربازیهای  المپیک  لندن را باید بزرگترین نقطه عطف در ورزش ایران به شمار آورد که  نقش شاه در آن انکار ناپذیر است و باید بدانیم که هزنیه  حضور قهرمانان ایران در اولین المپیک بدست محمد رضا شاه پرداخته شد که در آن زمان یکصد هزار تومان بود  .

این بودجه از جیب شخصی محمد رضا شاه تامین شد تا مردم ایران اگاه شوند که شخص اول مملکت تا چه میزان به ورزش و قهرمانان ملی ایران علاقه دارد و همینطور حضور اودر لندن  باعث دلگرمی ورزشکاران بود .




به دنبال المپیک لندن  ، بازیهای آسیایی 1951 دهلی نو در پیش بود و با توجه به اوضاع نا مناسب مالی کشور ، شاه دستور داد به فرمانده نیروی هوایی وقت ایران - سرلشگر گیلانشاه - که دو فروند هواپیما  در اختیار ورزشکاران قرار بگیرد.




در دهه های پنجاه و شصت میلادی حضور ورزشکاران ایران در میدانهای جهانی و آسیایی  چشمگیر و افتخار آفرین بوده و اعتبار ورزش ایران به جایی رسید که برای اولین بار میزبانی بازیهای آسیایی 1974 به کشور ما سپرده شد . پیش از این بازیهای آسیایی در کشورهایی چون هندوستان ، تایلند ، ژاپن  انجام شده بود . حضور چینی ها بعد از سالها انزوا در بازیهای آسیایی تهران براستی  یک نقطه عطف به حساب می آمد . همراه با آن عراق و اسرائیل نیز در کنار هم در این بازیها شرکت کردند تا همگان از قدرت ایران در آن زمان در خاور میانه آگاه شوند که چنین اتفاق مهمی می تواند بیافتد .

شخصیت ورزشی محمد رضا شاه  و همراهی همیشگی او با ورزش ایران راه را برای سازندگی هرچه سریع تر ورزش در نزد دختران و پسران ایرانی  هموار کرد و چهارم آبان یعنی زاد روز پادشاه ایران بنام روز ورزش نامیده شد تا بیش از پیش حضور پادشاه دوم پهلوی  در میان ورزشکاران و قهرمانان ملی ایران احساس شود .

اینگونه بود که ورزشگاه های پر شمار در بیشتر شهرهای ایران تاسیس شد و در مدارس نیز به اندازه ای ورزش رونق و شکوفایی یافت که در دهه های سی - چهل و پنجاه  ، بازیکنان تیمهای ملی ایران در رشته های گوناگون را دانش آموزان و دانشجویان شکل می دادند و حال و هوای ورزش ما به درستی همان شکل جهانی را داشت . یعنی ورزش در میان نوجوانان و جوانان ایرانی فراگیر شده و دختر و پسر در کنار یکدیگر به تمرین می پرداختند و در بازیهای المپیک و آسیایی می دیدیم که شمار دختران  و پسران نزدیک به هم بوده و در بسیار از رشته ها تیم ملی زنان در کنار تیم مردان حرکت می کرد .





علاوه بر گسترش ورزش در مدارس باید ار تاسیس باشگاه های ورزشی با استاندارد های جهانی در این دوران یاد کنیم که بیشتر باشگاه ها در دست و اختیار بخش خصوصی بود ودر هر شهرستان دست کم دو سه باشگاه مردمی وجود داشت که به درستی از سوی اهالی شهر پشتیبانی و حمایت می شد تا ورزش مردمی جای خود را در هر شهر و دیار باز کند .باشگاه هایی همچون تاج ، شاهین ، دارایی و ....در بیشتر شهرهای ایران فعالیت داشتند و نقش ارزشمندی در رقابتهای داغ و فشرده بازی می کردند که در جذب و آشنایی نوجوانان و جوانان با ورزش روز کوشا بودند .




 درسال 1355 حرکتی ابتکاری در جهت گسترش ورزش صبحگاهی صورت گرفت و   آهنگ بسيار زيبا و خاطره‌انگيزي توسط انوشیروان روحانی براي ورزش صبحگاهي مدارس ساخته شد. مدت زمان آهنگ حدود هشت دقيقه  و هر 15 يا 20 ثانيه مخصوص حركت نرمشي خاصي بود كه با صداي كشيده سوت از قسمت قبلي جدا مي‌شد. بعضي قسمت‌ها هم براي حركت درجا و نفس‌گيري ساخته شده بود . صبح اول وقت كه توي حياط مدرسه  بعد از قرائت قرآن و سرود و همزمان مراسم پرچم و نيايش، در همان حالي كه كيف‌های دانش آموزان روی زمین بود، آهنگ از بلندگو پخش مي‌شد و دانش آموزان با نگاه به معلم ورزش مدرسه كه بالای سکو حركات را انجام مي‌داد، ورزش صبحگاهي را شروع مي‌كردند.

اين برنامه قرار بود در كل كشور همگاني شود، يعني سر ساعت مثلا هفت و نيم اين آهنگ از تمام بلندگوهاي سطح شهر و تاكسي‌ها و اتومبيل‌هاي شخصي پخش شود و مردم در پارك‌ها و حتا كنار پياده‌روها حركات نرمشي را انجام دهند. ضمن آنکه مدتی نیز تبلیغات برای فرهنگ ‌سازی اصولی در ورزش انجام شد تا همگام با رشد و پیشرفت ورزش ملی  با فرهنگ سازنده نیز همراه شویم ، اما افسوس و حسرت که انقلاب 57 به وقوع پیوست و ناگاه تمام رشته ها پنبه شد !





نا گفته نماند که هرگز نمی توان تمام امور و برنامه های ورزش در دوران پهلوی را خالی از اشتباه و خطا قلمداد کرد که به باور نگارنده حضور شخصیت مردود چون شاهپور غلامرضا پهلوی در ریاست کمیته ملی المپیک ایران را می توان بزرگترین ضعف و ایراد برای آن دوران به شمار آورد . علاوه بر این ، تعدادی از مسئولان فدارسیونها ی ورزشی نیز در دوره های محتلف برای این پست ها به شکل سفارشی و براساس رابطه  منصوب شدند تا در پاره ای از زمان دچار گرفتاری و شکست  در رقابتهای بین المللی شویم !

اوج ورزش ایران در آخرین دهه حکومت پهلوی به تماشا گذاشته شد تا برای همگان روشن شود که ورزش در هر سرزمینی می تواند آینه ای باشد برای تماشای شرایط عمومی آن جامعه که بیشترین افتخارات ورزشی ایران - به ویژه در فوتبال - در همین دوران ترسیم شد که بسیاری از آن هنوز نیز با گذشت نزدیک به چهل سال  هرگز تکرار نشده است !





 یادمان نرود که مجموعه ورزشی آریامهر ( ورزشگاه یکصد هزار نفری ) در همین دهه پایانی حکومت پهلوی ساخته شد که یقین بدانید  که جمهوری اسلامی هزار سال دیگر نیز در ساختن چنین تاسیسات عظیمی  ناتوان خواهد بود - ورزشگاه نقش جهان اصفهان  با خرج 70 میلیارد تومان -  22 سال است که ناتمام باقی مانده است !
 انقلاب اسلامی ایران را باید همچون یک بیل به وسعت سرزمین ما دانست که همه چیز را زیر و رو کرد و ارزشها فرو ریخت  تا ضد ارزشها حاکم شود .

خمینی در باره ورزش یک جمله ای  را به زبان آورد و آن را بر در و دیوار ورزشگاه ها کوبیدند و آویزان کردند و این فرمایش  چنین بود :


من ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم !!

جمله ای ریاکارانه که مثل تمام گفته های او دروغ بود ، زیرا همان ورزشکارانی را که او می گفت دوست دارد ، همگی تارومار شدند و بعضی میز مثل حبیب  خبیری ، مهشید رزاقی و .....به چوخه اعدام روانه گشتند !




36 سال از انقلاب گذشته و امروز چه کسی است که نداند ورزش در جمهوری اسلامی تا چه اندازه  آلوده به انواع دزدی و غارت است ! براستی باید به حال ورزش ایران گریست که از کجا آغاز کردیم و امروز در چه مصیبتی دست و پا می زنیم ! ......امیر برادران