۱۳۹۲ شهریور ۲۴, یکشنبه

گلایه آقا جلال و توضیح من ....

گلایه  آقا جلال و توضیح من ....

پس از آنکه مطلبی در باره جلال خان نوشتم و در حد توان خواستم تا این بازیکن بزرگ تاریخ فوتبال ایران را به نسل امروز معرفی کنم . تماسی از سوی این مرد ادب و شخصیت برقرارشد که دانستم جناب طالبی از یک واژه گله مند شده است. در آن مطلب در میان صفت های شایسته و سزاوار برای شناساسی جلال خان از واژه محافظه کاربرای  توصیف  بخشی از دوران مربیگری او در بازگشت به ایران استفاده کردم . در گفتگوی تلفنی با این شخصیت محترم در فوتبال ایران توضیح دادم که هرگز قصد وارد کردن خدشه به کارنامه شما نداشته و استفاده از واژه محافظه کار فقط و فقط برای آن بوده که بگویم شما در بازگشت از امریکا  به ایران در چه شرایطی قرارداشته اید!




 جناب طالبی خود بهتر از هر کس به یاد میاورد که وقتی پس ازنزدیک به بیست سال  به ایران بازگشت ، چگونه از سوی چند فرصت طلب و آویزان به شعار های توخالی مورد تهاجم قلمی و کلامی قرار گرفت تا این شخصیت قابل احترام را در بدو ورود به وطن دچار بیم و نگرانی کنند . این فرصت طلبها وقاحت تا آنجا رسانده بودند که وارد زندگی خصوصی و حریم خانوادگی جناب طالبی شوند ، همسر محترم جلال خان با تهمت های مذهبی روبرو ساخته بودند تا وحشت از این اتهامهای بی پایه و اساس به شکلی آشکار به وجود نازنین جلال خان وارد شود.

 در آن زمان گفتگوی کیهان ورزشی با جناب طالبی باعث آن شد تا آقا جلال روحیه ای تازه پیدا کند و بداند که در شهر کسانی هستند که در همه حال از حق و حقیقت دفاع می کنند و اجازه نمیدهند که فرصت طلبها  به ارزش های شناخته شده یورش ببرند .

با توجه به آنچه که در ماه های اول بازگشت جلال خان به ایران بر این مرد دوست داشتنی گذشت ،  منطق و درایت حکم میکرد که جناب طالبی با احتیاط و دقت بیشتری نسبت به زمان پیش از انقلاب با فوتبال ایران همگام شود و این گونه بود که در طول چند سال کار در ایران جلال خان همیشه و در همه حال می کوشید تا از هر درگیری و حرف و سخن بدور باشد و در هیچ جریانی حضور پیدا نکند. در این شرایط می توان گفت  که رفتار و گفتار آقا جلال با یک نوعی محافظه کاری همراه بود که  شاید با اصول اعتقادی شخصیت شناخته شده ای مثل  جلال طالبی در شرایط طبیعی همچون دوران پیش از حکومت اسلامی  نمی توانست  سازگار باشد !  





از این رو واژه  محافظه کاری برای آن مدت همکاری جلال خان با فوتبال در جمهوری اسلامی بکارگرفته شد  و براستی فقط و فقط برای تشریح  شرایط روز بود وبس .

در مورد مربیگری جلال خان در جام جهانی 1998  ، باید ببینیم چگونه با آوردن صفایی فراهانی عملا و رسما پای آدم های سیاسی را به فوتبال باز شد  .  در اولین قدم یک آدم فوتبالی و خوش نام چون  منصور امیر آصفی که ثمره کارش در فدارسیون فوتبال یک مربی تاثیر گذار بنام اویچ بود را از صحنه فوتبال حذف کردند . گام بعدی در کنار گذاشتن اویچ بود و با آوردن جلال طالبی می خواستند مانند قبل از انقلاب که فوتبال ایران با یک مربی ایرانی( حشمت مهاجرانی) به جام جهانی رفت رونوشتی از آن هنگام داشته باشند ...
.در خصوص جام جهانی 98 و مسائل آن  جلال خان  در باره آن باید توضیح بدهد، چرا که همان  شرایط پیش از 98  بار دیگر ظاهرا قرار است برای جام جهانی برزیل اتفاق بیافتد  ....
 آگاهی از هر رخدادیی می تواند راهگشای نسل امروز ایران برای دستیابی به آینده بهتر باشد  .نسلی که مثل پدران و مادران  خود  نمی اندیشد و همه گاه به دنبال حقیقت و واقعیت دیروز و امروز است تا فردا را روشن سازد .


 کلام را باید با تکرار و تاکید دوباره نسبت به شخصیت احترام برانگیز جناب جلال  طالبی  به پایان برم و حسرت و تاسف بر فوتبال ما که این مرد بزرگ نه در بازی فوتبال  و نه در مربیگری نتوانست  به شکل کامل و سزاوارانه به جایگاه  شایسته  دست پیدا کند......امیر برادران



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر