دوستان عزیز !
من یک تحلیگر مسائل سیاسی نیستم ، زیرا این یک علم است و من هم آگاهی لازم را
ندارم و نمی دانم که جنوب لبنان و رفتن
سوریه و .... چه تاثیری می تواند در آینده
ایران داشته باشد . اما من کلید نجات
ایران و برگشت به یک زندگی نرمال را در
آگاهی هر چه بیشتر مردم می بینم و برهمین اساس در نوشته هایم سعی من بر این است که بتوان قدمی در
این راه برداشت . تجربه من در کار ورزش و فوتبال و رسانه هاست . فضای رسانه های خارج از کشور در اختیار
نیروهای به اصطلاح اصلاح طلب و به ظاهر جداگشته
از جمهوری اسلامی است که توسط
دولتهای غربی حمایت می شوند و بزرگترین و
قوی ترین آن در انگلستان است و علت هم دارد :
دولت بریتانیا بزرگترین حامی آنهاست و مخالف سرنگونی
نظام جمهوری اسلامی است . عدم اعتماد مردم در داخل ایران به صدا و سیما و
بطور کلی رسانه ها باعث شده تا بیشتر ایرانیها به رسانه هاي فارسي زبان خارج از
کشور و بخصوص شبکه هاي بي بي سي و صداي آمريکا و راديو فردا و شبکه من و تو روی
بیاورند .دو شبکه بی بی سی فارسی و صدای امریکا در یکی دو سال گذشته با افزایش
بودجه همراه بوده اند ومتاسفانه تا به
امروز حاميان مالي واقعي و دست اندرکاران پشت پرده شبکه من و تو و اهداف دراز مدت
آن که ظاهرا با شبکه انگليسي آي تي وي (ITV) همکاري برنامه اي دارد، مشخص نشده اند . نگارنده اعتقاد دارد که این شبکه متعلق به گروه های
سیاسی داخل جمهوری اسلامی و اشخاصی چون هاشمی رفسنجانی و پسرش مهدی هاشمی است که مورد
حمایت حکومت انگلستان هم هستند!پول از آنها و خط فکری از انگلیسیها !
امروز هم
حمايت بخش فارسي صداي آمريکا و بخصوص بي بي سي از اصلاح طلبان معتقد به جمهوري
اسلامي بر کسی پوشيده نيست. يکي از شگردهاي بي بي سي و تا حدي صداي آمريکا، دعوت
از چهره هاي طرفدار اصلاحات بعنوان تحليلگر مسائل ايران و جهان است.
در بخش ورزش که نگارنده آشنایی کامل و تجربه چند دهه آن را دارد ، ناگهان دیدیم که سرو کله جااندازهای جمهوری اسلامی دردو سه سال گذشته در رسانه های وابسته به دولتهای آمریکا و اروپا پیدا شد .در این میان یکی نیز مهدی رستم پور است که بعد از انتخابات سال 88 از ایران خارج می شود و با هماهنگی کارمندان رادیو فردا قصد رفتن به آلمان را داشته که منجر به تصادف و کشته شدن سه تن از کارمندان آن رادیو می شود ! پس از او ، تماشاگرحضور دیگرانی چون امیر خسرو جردی ، محمد تقوی و ......در برنامه های ورزشی این رسانه های دولتی هستیم که همگی به شکل سفارشی وقالبی بیرون آمدند تا در ورزش هم جمع جاانداز های جمهوری اسلامی در رسانه های فارسی زبان کامل شود.علاوه براین ، می بینیم که
در بخش ورزش که نگارنده آشنایی کامل و تجربه چند دهه آن را دارد ، ناگهان دیدیم که سرو کله جااندازهای جمهوری اسلامی دردو سه سال گذشته در رسانه های وابسته به دولتهای آمریکا و اروپا پیدا شد .در این میان یکی نیز مهدی رستم پور است که بعد از انتخابات سال 88 از ایران خارج می شود و با هماهنگی کارمندان رادیو فردا قصد رفتن به آلمان را داشته که منجر به تصادف و کشته شدن سه تن از کارمندان آن رادیو می شود ! پس از او ، تماشاگرحضور دیگرانی چون امیر خسرو جردی ، محمد تقوی و ......در برنامه های ورزشی این رسانه های دولتی هستیم که همگی به شکل سفارشی وقالبی بیرون آمدند تا در ورزش هم جمع جاانداز های جمهوری اسلامی در رسانه های فارسی زبان کامل شود.علاوه براین ، می بینیم که
دیگر
برنامه ها چون پرگار، صفحه دو و بعبارت
ديگر و.....کاملا در اختیار اصلاح طلبان حکومتي قرار گرفته و حتی کار به جایی
رسیده که دیگر هیچ آدم شرافتمندی حاضر نیست در این برنامه ها حضور پیدا کند. بر
خلاف بي بي سي که تقريبا ً در بست در اختيار اصلاح طلبان است، در مديريت برنامه
ريزي صداي آمريکا، نگرش هاي مختلف وجود دارد که در بعضی مواقع منجر به اخراج و
استعفاء مي شود. اگر در بريتانيا فقط يک
نهاد يعني وزارت خارجه کنترل و نظارت بي
بي سي فارسی را در اختيار دارد، در آمريکا نهاد ها و مراکز قدرت چندگانه در مديريت
و نظارت صداي آمريکا سهيم هستند، از جمله وزارت خانه هاي مختلف دولت آمريکا، کنگره
آمريکا، نهادهاي نيمه دولتي، لابي هاي پرنفوذ آمريکايي، اسرائيلي، ايراني، و غيره
!
شبکه های بي بي سي فارسی و صداي آمريکا فعاليت هاي
اپوزيسيون برونمرزي را تا آنجايي که رنگ و بوي اصلاح طلبي و بازگشت آنها به قدرت
بدهد، منعکس مي کنند. در واقع اين بي بي سي فارسی و صداي آمريکا هستند که تصميم مي
گيرند چه کس يا کساني بعنوان اپوزيسيون يا
"رهبران اپوزيسيون" به ملت ايراني معرفي شوند، همانگونه که بي بي سي رضا
شاه را از سلطنت خلع و به خارج کشور تبعید و سپس دولت دکتر مصدق را سرنگون کرد و
در انقلاب سال ٥٧ صداي انقلاب اسلامي ايران شد!!!
اکنون نيز طرح هاي هدفمندي در قلب برنامه هاي بي بي سي، صداي
آمريکا، راديو فردا و تلويزيون من و تو دنبال می شوند که شاید٣٠ سال بعد (يعني
زماني که خيلي دير شده است) به آن آگاه خواهيم شد!!!
آخرین
پرده از این طرح ها و اهداف ، برنامه
آکادمی موسیقی گوگوش بود که تا حدود زیادی نقش شبکه من و تو را در راه
<جااندازی > مشخص کرد و آن انتخاب (
بخوانیم همان انتصاب )برنده با حجاب اسلامي درسومین
دوره این آکادمی بود . این برنده با پوشش وظاهراسلامی پس از اعلام قهرمانيش به مجري پشت پرده آکادمی موسیقی گوگوش گفت كه ديديم با وجود همه محدوديت ها چگونه مي توان به موفقيت
رسيد !!! كليد همه بازيها در همين اظهار نظر نهفته است . اين بازيگران ناشي و عقب
مانده مي خواهند به نسلي كه سالهاست در پي براندازي تمام محدوديت هاي غير انساني ( حجاب و .... )از سوي جمهوري اسلامي است ،.
بگويند كه با قبول اين محدوديت ها هم براي دستيابي به موفقعیت با مشكلي روبرو
نخواهيد بود . اين همان جااندازي به جاي براندازي است !!!
از آنجا که شبکه < من و
تو> و
برنامه آکادمی موسیقی گوگوش دارای
هدف های پنهانی و وابستگی های پشت پرده و
عدم صداقت هستند ، خیلی زود و با انجام سه
دوره همه چیز بیرون می ریزد و دم خروس از شبکه
<من و تو> آنچنان دیده می شود که دیگر تنها جا اندازها می توانند
بگویند که این شبکه به هیچ جا وابسته نبوده و به دنبال خواسته ها و نگهداری جمهوری
اسلامی نیست ! براستی کمتر کسی گمان می کرد که
به این زودی دست فریب کاران رو شود و چهره از نقاب آنان فرو افتد . با چشم های باز
و هوشیاری همیشگی باید پشت پرده ها را بیرون ریخت تا بساط دروغ و نیرنگ با سرنگونی جمهوری اسلامی جارو و جمع
شود.با آرزوی چشمانی باز و بیداری بدون پلک زدن برای نسل آگاه وآزادی خواه ایران
که بزرگترین قدرت بالقوه برای براندازی حکومت دروغگوها ، عقده ای ها وعقب افتاده
هاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر