بازار گرمی و دروغ های سایت های جمهوری اسلامی برای کار لوس کی روش !

بازار گرمی و دروغ های سایت های جمهوری اسلامی  برای کار لوس کی روش !

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در حالی که رسانه‌های انگلیسی از علاقه کارلوس کی‌روش به هدایت تاتنهام خبر داده بودند، گلن هادل و لوئیس فان خال نیز به گزینه‌های جانشینی آندره ویاش بواش پرتغالی در تیم تاتنهام اضافه شدند!!!

زمانیکه که آلکس فرگوسن بازنشسته شد بعضی از سایت های جمهوری اسلامی از رفتن کی روش به منچستریوناتید نوشتند در حالیکه اصلا گزینه نبوده !

امروز تاتنهام مربیگرش اخراج شده و دوباره دروغ و بازار گرمی برای کی روش آغاز شده ...!

اگر تمام سایت ها و روزنامه های انگلیسی را دنبال کنید به هیچ عنوان حرفی از کی روش نیست ! این مسئله دلیل هم دارد:

 چون وقتی قرار باشگاه بزرگی چون تاتنهام با بیش از چهار صد میلیون پوند سرمایه ، مربی و یا در اصطلاح امروز در باشگاه های جهان ؛ مدیر تیم را انتخاب کند ،  بدون شک به سراغ کسی خواهند رفت که رکورد بسیار خوبی داشته باشد. کی روش به هیچ عنوان به عنوان نفر اول در هیچ باشگاهی و یا تیم ملی رکورد خوبی ندارد! قبل از اینکه به ایران بیاید بیکار بود و هیچ پیشنهادی از هیچ باشگاهی نداشت!

 آخرین خبر هم در مورد تاتنهام این است که تیم شرود    Tim Sherwood بازیکن  سابق این تیم که در حال حاضر مربی موقت تیم تاتنهام شده ، تا آخر لیگ مربی تاتنهام خواد بود !!  

آن روی < دنیای فوتبال > !

آن روی < دنیای فوتبال > !

همزمان با روی کار آمدن دولت تدبیر و اعتدال به ریاست حسن ( فریدون ) روحانی و نقش های تازه در این راستا ، مجله ای بنام دنیای فوتبال تولد پیدا کرده تا با شکل و شمایلی دگرگون و نوشته هایی نو ظهور بتواند یاری باشد برای فصل تازه در عمر سیاه و نکبت بار نظام  جمهور ی اسلامی !

این مجله به ظاهر فوتبالی در همین آغاز انتشار نشان داده است تا چه اندازه مجری  برنامه های بیرون آمده از امنیت خانه ها ی نظام ولایت فقیه است !!

در دومین شماره می بینیم که با ترفندی کثیف و فریبکارانه چند صفحه ای را به پرویز قلیچ خانی  ، بزرگترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران اختصاص داده تا به خیال خود تیشه بر ریشه این چهره استثنایی و مردمی ورزش ایران بزند !

اصلاح طلبهای  دنیای فوتبال از یک سو به ظاهر به تائید و تعریف  فوتبال قلیچ خانی پرداختند و از سوی دیگر خواسته اند چهل سال فعالیت های اجتماعی و سیاسی پرویز خان را زیر سئوال ببرند و بگویند که او اگر چه در فوتبال دارای جایگاهی شاخص و برجسته است ، اما به لحاظ دانش سیاسی و اجتماعی مردود بوده و خود باعث پایمالی چهره خود شده است !!

مجله دنیای فوتبال مثل هر چیز دیگر در جمهوری اسلامی دارای دو چهره است که روی ظاهری آن در فوتبال و ورزش به چشم میاید و روی دیگر که در واقع چهره اصلی و کثیف آن بوده ، دنبال کننده برنامه ها و دسیسه های  مقامات امنیتی رژیم است !

این مجله  در باره پرویز قلیچ خانی کوشیده اند تا تمام تلاش و کوشش این شخصیت بزرگ ورزش ایران را برای مبارزه با دیکتاتوری و فراهم آمدن آزادی در وطن را بی رنگ سازنند و حضور او را در راهی به جز فوتبال سراسر خطا و اشتباه نشان دهند !

حرکتی که در این روش و نقشه فربیکارانه وجود دارد ، از همین جا هم می توان گفت همچون دیگر برنامه های جمهوری اسلامی برای از میان برداشتن مخالفان راه به جایی نخواهد برد و روی دیگر < مجله  دنیای > فوتبال بدون شک با سیاهی همراه خواهد بود.!!

در این باره بازهم خواهیم نوشت و چه بسا  که پرویز قلیچ خانی کبیر نیز به این مجله پاسخی مناسب احوال مجله بدهد !!......امیر برادران

جدیکار هم رفت !

جدیکار هم رفت ..!

من روش گرم کردن قبل از بازی را از جدیکار یاد گرفتم . دردهه شصت دوشنبه شبها در سالن سر پوشیده ورزشگاه داودیه خبرنگاران ، نویسندگان ورزشی و تنی چند از  پیشکسوتان فوتبال  دور هم جمع می شدیم و فوتبال سالنی بازی می کردیم .

جدیکار هم می آمد و همیشه یک ساک داشت که توپ فوتبالش هم توی آن ساک بود . جدیکار روبرو دیوار  با یک متر فاصله می ایستاد  و حدود ده دقیقه به توپ ضربه میزد . یک روز از او پرسیدم شما همیشه  این کار قبل از بازی انجام می دهی . جدیکار در پاسخ گفت که با این روش کاملا گرم می شوی و از طرفی نحوه ضربه زدن به توپ را هم یاد می گیری ...!

 ازاو خواستم که بیاید با هم این کار انجام بدهی و همیشه هر وقت دوشنبه ها دور هم جمع می شدیم من و جدیکار دو تایی با هم توپ می زدیم و خود را قبل از بازی گرم می کردیم ...!

< چپ طلایی > فوتبال ایران در این چند سال آخر عمرش روزهای سختی را سپری کرد. جدیکار در ابتدا دروازه‌بان بود ولی با توجه به توانایی وی در استفاده از پای چپ، به توصیه علی دانایی‌فرد، به خط حمله منتقل شد. جدیکار  در سال ۱۹۵۷، با تیم ویکتوریا ۸۹ برلین قرارداد سه ساله بست. با این حال، پس از ۹ ماه به ایران برگشته و به تیم تاج تهران پیوست.

 فوتبال ما مثل دیگر زمینه ها همیشه بیشتر با نامهای تو خالی و شخصیت های خیالی همراه بوده وکمتر آدمهای شایسته و محترم به مردم معرفی شده اند .

به درستی گفته اند که تا وقتی مردم یک کشور بزرگان خود را نشناسند ، محکوم به کوچکی اند !

جدیکار یک نابغه در تاریخ فوتبال ایران است که مردم آنگونه که باید و شاید او را نمی شناسند تا بدانیم که چرا فوتبال ایران به این روز افتاده است .

یادش گرامی.....امیر برادران

دهه شصت فوتبال ایران!

دردهه شصت هنوز کم و بیش به اصول و طبیعت فوتبال پای بندی نشان داده میشد که بدون شک ناشی از گذشته یعنی دوران طلایی فوتبال ایران یا همان دهه پنجاه شمسی بود !...

در دهه شصت دیدیم که با وجود جنگ ویرانگر عراق و ایران و مشکلات فراوان اقتصادی و اجتماعی ، رو ابط اهالی فوتبال همچنان از احترام متقابل برخوردار بود..!

همین اعتماد و اعتقاد در کار اجتماعی و تیمی باعث آن بود که دو تیم پر طرفدار پرسپولیس و استقلال  دارای مربیان ثابت و پابرجا باشند و علی پروین و منصور پورحیدری سالها قرمز پوشها و آبی پوشها را با قدرت اداره کردند و کمتر بازیکنی از این تیم ها میل خروج نشان می داد.... ضمن آنکه در دهه شصت هیچ پولی در فوتبال وجود نداشت و بازیکنان با همان فرهنگ پبشین که عشق و غیرت را به بازیکنان توصیه می کرد ، فوتبال بازی می کردند !.........امیر برادران

باز هم دوباره درود به شرف علی کریمی !

باز هم دوباره درود به شرف علی کریمی که  درست صحبت می کند :

 یکی می گوید گروهمان در جام جهانی آسان است و دیگری می گوید سخت است اما به نظر من از این موضوع‌ها چیزی گیرمان نمی‌آید و باید منتظر باشیم تا جام جهانی فرا برسد و وارد بازی‌ها بشویم و ببینیم چه تیمی چند مرده حلاج است!

کریمی درباره اینکه آیا نیم نگاهی به برزیل دارد یا خیر، گفت: من نیزهمانند بقیه بازیکنان هستم و تفاوتی با سایر بازیکنان ندارم ولی هر کاری نمی‌کنم که به جام جهانی بروم. حضور من در جام جهانی بستگی به درخشش، خوب بازی کردن و مثمر ثمر بودنم برای تیمم در زمین فوتبال دارد!

تا جایی که می‌دانیم باید این موضوعی که گفتم در دعوت شدن به تیم ملی و حضور در جام جهانی (مهم) باشد. اگر چیز دیگری در دعوت به تیم ملی نقش داشته باشد، از من این کارها بر نمی آید!!!

کریمی درباره اینکه آیا هستند کسانی که کارهای دیگری می‌کنند تا به تیم ملی برسند؟ بیان کرد: من کاری به این موضوع ندارم ولی یکسری از الان در مورد بازی‌های جام جهانی صحبت می‌کنند. امیدوارم در جام جهانی برای عوض کردن پیراهن با مسی در بین بازیکنان خودمان در بازی با آرژانتین دعوایی رخ ندهد!!!

زبان حجازی ، زبان یک ملت !

زبان حجازی ، زبان یک ملت ...!

بیست و سوم آذر ماه تولد ناصرخان حجازی است .او را باید یکی از با شخصیت ترین  و محبوبترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران دانست  .بخصوص برای نسل بعد از انقلاب که به دنبال الگو درستی می گشت .فوتبال ما مثل دیگر زمینه ها همیشه بیشتر با نامهای تو خالی و شخصیت های خیالی همراه بوده وکمتر آدمهای شایسته و محترم به مردم معرفی شده اند ...!

حجازی همیشه شماره یک تیم ملی فوتبال ایران را برای نگهبانی از دروازه بر تن داشت که در زندگانی نیز نشان داد به درستی  < یکی > است که در فوتبال ما دومی نداشته است !

وقتی به فوتبال امروز نگاه می کنیم ، این داستان همیشگی بیش از پیش به چشم می آید و حالا نیز چهره های ارزشمند و سزاوار هیچ نقشی در جامعه ندارند و گوشه نشینی را به درستی بر حضور در بساط فاسد و آلوده برگزیده اند ...! ناصر حجازی سمبل همه آنهاست!

حجازی در روزگاری که بسیاری از هم نسل هایش تن به سازش و همراهی با رژیم داده و شماری نیز خاموشی و گوشه نشینی را اختیار کرده بودند ، به تنهایی هم زبان ورزشی های  شرافتمند شد و هم حرفهای مردمی را زد که شهامت و جسارت بیان آن را نداشتند !

وقتی حجازی در پیوند با فساد و آلودگی در فوتبال جمهوری اسلامی گفت :

  کجای ما پاک است که فوتبال مان پاک باشد ، تمام حقیقت و واقعیت را برای همیشه به یاد گار گذاشت  تا آیندگان با همین کلام تاریخی ناصر خان بدانند که در دوران سیاه وننگین جمهوری اسلامی بر ایران و ایرانی چه گذشته است !

حجازی از جنس بزرگان همیشه حاضر در تاریخ سرزمین ماست که یکه و تنها در برابر حکومتی ضد مردمی ایستاد و هرگز تن به بی تفاوتی و سکوت نداد !......امیر برادران

چشم خود را به واقعیت های جامعه تان باز کنید ( 3 )

چشم خود را به واقعیت های جامعه تان باز کنید...!

از همین حالا راه ما از همه جداست !

در فوتبالی که به لحاظ امکانات و مدیریت حتی از آماتوری نیز پایین تر است، پولهای بی حساب و کتاب و بدون تناسب با ارزش و کیفیت بازیکنان به فوتبال سرازیر شده تا فساد و آلودگی همراه با تمام زمینه های دیگر بر فوتبال نیز سایه بیاندازد . در دور مقدماتی جام جهانی حتی یک مسابقه با کیفیت خوب فنی از تیم ملی در مقابل ضعیف ترین تیمهای آسیایی ندیدیم ...! و بسیاری مسائل مثل برنامه های آمادگی تیم ملی ...!
به این ترتیب بسیار مسخره و ابلهانه به نظر می آید که خود را در ردیف 31 تیم دیگر قرار دهیم و بگویم که چه می شود و چه نمی شود !..

مطمئن باشید که تا پایان سه دیدار ایران با نیجریه ، آرژانتین و بوسنی .. آش همین آش و کاسه هم همین کاسه خواهد بود و فقط نادان ها از یک سو و شالارتان ها از سوی دیگر تلاش خواهند کرد تا در این شش ماه حرفهایی بزنند که یک سر سوزن با واقعیت و حقیقت فوتبال در نظام مطلقه ولایت فقیه همخوانی ندارد و براستی بازهم باید یاد آوری کنیم که فوتبال در جمهوری اسلامی همیشه همان راهی را می رود که کل حکومت در آن قدم بر می دارد و دروغ و حقه بازی باید در راس امور باشد ...!

در پایان از گفته یکی از همراهان همیشگی جمهوری اسلامی ، صادق زیبا کلام یاد می کنم که بعد از صعود تیم ملی به جام جهانی چنین گفته است :

ورزش برای برخي سياسيون ما تبدیل به یک مخدر شده است تا مشکلات اجتماعی را نادیده بگیرند. برای همین آرزو می‌کردم تا ایران ببازد تا این مشکلات پنهان نشوند و ببینیم که در کجا ایستاده‌ایم!!............امیر برادران  

چشم خود را به واقعیت های جامعه تان باز کنید ( 2 )

چشم خود را به واقعیت های جامعه تان باز کنید...! 

از همین حالا راه ما از همه جداست !

سوای بر پخش تاسف بار و غیر عادی قرعه کشی مسابقات ، نگاهی داشته باشیم به برنامه های تدارکاتی و آماده سازی 32 تیم در فاصله شش ماه به آغاز جام جهانی که بازهم می بینیم تنها تیم ایران است که دارای برنامه و تقویم روشن و مشخص نیست !

تمام 31 تیم دیگر به درستی می دانند که تمام روزها و هفته ها و شش ماه آینده را با چه برنامه ای سپری خواهند کرد ، الا تیم ایران که این نیز گویای آن است که شرایط و وضعیت ما کاملا با دیگران فرق دارد ...! 

در همین ارتباط کی روش از بی برنامگی تا آنجا می نالد که می گوید : دیگر به هیچکس اعتماد ندارد ! مطمئن باشید که بی برنامگی برای تدارکاتی برای تیم ملی ایران به اندازه ای کی روش را از کوره به در خواهد کرد که فریادش به آسمان می رود تا بیش از پیش بداند در کجا و در میان چه سیستم بیماری گرفتار شده است !!

چشم خود را به واقعیت جامعه تان باز کنید ( 1 )

چشم خود را به واقعیت جامعه تان باز کنید...!

از همین حالا راه ما از همه جداست !

فقط کافیست به همین گام اول یعنی پخش مسقیم مراسم قرعه کشی مسابقات نگاه کنیم . 31 تیم به شکل یکسان و به گونه ای طبیعی و معلوم به پخش این مراسم پرداختند و تنها سیمای جمهوری اسلامی بود که دست به سانسور زد و هر صحنه را براساس خواسته ها و سیاست 35 ساله خود پخش کرد ...! در همین اولین قدم می بینیم که کار ما با دیگران کاملا تفاوت دارد و بر خلاف همگان هر کاری را بنابر خواسته های حکومت به اجرا در میاوریم !!!

از همین حالا راه ما از همه جداست !

از همین حالا راه ما از همه جداست !

چشم خود را به واقعیت جامعه تان باز کنید...!

نظری بر حرکت تیم ملی ایران برای جام جهانی 2014 برزیل ...!

تیم ملی فوتبال ایران در مرحله گروهی مسابقات جام جهانی 2014 برزیل با تیم‌های بوسنی و هرزگووین، آرژانتین و نیجریه همگروه شد.از قبل هم مشخص بود که فرقی نمی کند که در چه گروهی قرار بگیریم.این بحث های کدام گروه و با چه تیمی از آن فوتبالی است که بر پایه درستی بنا شده باشد ، نه این فوتبال بدون هیچ گونه سازندگی ، لیگ ورشکسته و در کنترل نیروهای امنیتی ...! نگاه کنید با چه شرایطی به جام جهانی صعود کردیم که خوشبین ترین فرد هم آن را تصور نمی کرد در بازی آخر با کره یک شانس داشتیم که آنهم خود آنها به ما تقدیم کردند و در پایان بازی هم کی روش گفت : آرزو میکنم یک روزی مثل کره فوتبال بازی کنیم ...!

 برای آن که بیشتر بدانیم در همین حال حاضر نیز در کجای  فوتبال قرار گرفته ایم  و در میان 32 تیم شرکت کننده در جام جهانی 2014 برزیل با چه اوضاع و احوالی روبرو هستیم ،  فقط کافیست به همین گام اول یعنی پخش مسقیم مراسم  قرعه کشی مسابقات  نگاه کنیم . 31 تیم به شکل یکسان و به گونه ای طبیعی و معلوم به پخش این مراسم پرداختند و تنها سیمای جمهوری اسلامی بود که دست به سانسور زد و هر صحنه را براساس خواسته ها و سیاست 35 ساله خود پخش کرد ...! در همین اولین  قدم می بینیم که کار ما با دیگران کاملا تفاوت دارد و بر خلاف همگان  هر کاری را بنابر خواسته های حکومت به اجرا در میاوریم . سوای بر پخش تاسف بار  و غیر عادی  قرعه کشی مسابقات  ، نگاهی داشته باشیم به برنامه های تدارکاتی و آماده سازی 32 تیم در فاصله شش ماه به آغاز جام جهانی که باز هم می بینیم تنها تیم ایران است که دارای برنامه و تقویم روشن و مشخص نیست !

 تمام 31 تیم دیگر به درستی می دانند که تمام روزها و هفته ها  و شش ماه آینده را با چه برنامه ای سپری خواهند کرد  ، الا تیم ایران که این نیز گویای آن است که شرایط  و وضعیت ما کاملا با دیگران فرق دارد ...!

  در همین ارتباط کی روش  از بی برنامگی  تا آنجا می نالد که می گوید : دیگر به هیچکس اعتماد ندارد ! مطمئن باشید که  بی برنامگی برای تدارکاتی برای تیم ملی ایران    به اندازه ای  کی روش را از کوره به در خواهد کرد که فریادش به آسمان می رود تا بیش از پیش بداند در کجا و در میان چه سیستم بیماری گرفتار شده است !!

به این ترتیب بسیار مسخره و ابلهانه به نظر می آید که خود را در ردیف 31 تیم دیگر قرار دهیم و بگویم که چه می شود و چه نمی شود !..

مطمئن  باشید که تا پایان  سه دیدار ایران با نیجریه ، آرژانتین و بوسنی .. آش همین آش  و کاسه هم همین کاسه خواهد بود  و فقط نادان ها  از یک سو و شالارتان ها  از سوی دیگر تلاش خواهند کرد تا در این شش ماه  حرفهایی بزنند که یک سر سوزن با واقعیت و حقیقت فوتبال در نظام مطلقه ولایت فقیه همخوانی ندارد و براستی بازهم باید  یاد آوری کنیم  که  فوتبال در جمهوری اسلامی همیشه همان راهی را می رود که کل حکومت  در آن قدم بر می دارد و دروغ  و حقه بازی باید در راس امور باشد ...!

در حسن ختام  این نوشته از گفته یکی از همراهان همیشگی جمهوری اسلامی یاد می کنم که صادق زیبا کلام  در همین روزهای اخیر چنین گفته است :   ورزش برای برخي سياسيون ما تبدیل به یک مخدر شده است تا مشکلات اجتماعی را نادیده بگیرند. برای همین آرزو می‌کردم تا ایران ببازد تا این مشکلات پنهان نشوند و ببینیم که در کجا ایستاده‌ایم!!............امیر برادران 

اصغر آقا تازه انقلابی شده است !..

اصغر آقا تازه انقلابی شده است !..

تا حالا همه می دانستند که پرویزقلیچ خانی همراه با مهدی لواسانی در چند سال پیش از انقلاب اسلامی دچار درگیری با مقامات امنیتی حکومت شاه شدند و برای مدتی  در زندان هم بودند . در جزوه ای که پرویز قلیچ خانی سال 1356 در آمریکا پخش کرد و سپس در سال 1367 روزنامه ی کیهان تهران بخشهایی از آن را منتشر کرد، آمده است  :

شبی که قلیچ خانی دستگیر شد، حسن حبیبی، اصغر شرفی و مالکیان[که هر سه افسر شهربانی بودند] به همراه داریوش مصطفوی و مهدی لواسانی،  توسط کمیته مشترک ساواک دستگیر شدند.البته فردای همان شب، همگی   به جز مهدی لواسانی ، آزاد شدند. بعداٌ روشن شد که به خاطر رفت و آمد زیاد قلیچ خانی به منزل این بازیکنان، که از دوستان نزدیک او بودند، ساواک شک داشت که قلیچ خانی از آن ها برای کارهای سیاسی خود، استفاده می کرده!.....

اما حالا پس از نزدیک به چهل سال اصغر شرفی ادعا میکند که در آن زمان سه نفر با ساواک درگیر شدند و دچار مشکل گردیدند !!...

گویا اصغر  آقا تازه انقلابی شده است و می گوید که او نیز مثل  پرویز قلیچ خانی  علاقه به افکار چپ داشته و بابت همین افکار گرفتار ماموران امنیتی زمان شاه شده است !..

ظاهرا این روزها  اصغر آقا خود را یک انقلابی قدیمی می داند !...

 اصغر شرفی  بازیکن سابق تیم ملی و پاس و دستیار حشمت مهاجرانی در دهه پنجاه با  کارنامه سراسر مردود و شکست بار در سالهای گذشته وفرستادن چند تیم به ته جدول و سقوط  ، هیچ چیزی برای ارائه  ندارد  و همه دریافتند که او در کنار حشمت مهاجرانی به جایگاهی رسید که هرگز به تنهایی در تکرار آن ناتوان نشان داده است !...

   اصغر شرفی این روز ها با مایلی کهن در افتاده است وبا استناد به مصاحبه ای از مایلی کهن  در جایی هم ادعا کرده که مایلی کهن  از تیم ملی خاطره‌ای نقل کرده و گفته در یک اردو یکی از بازیکن‌ها داشت سیگار می‌کشید که من به‌عنوان مربی آمدم و او سیگارش را خاموش نکرده و می‌خواستم از طریق شما بگویم که آن بازیکن پرویز قلیچ‌خانی بود !.. و اصل ماجرا این بود:

پرویز قلیچ‌خانی عادت داشت سیگار بکشد!..این چیزی که مایلی‌کهن می‌گوید حقیقت دارد ولی من پرویز را کشیدم کنار و از او خواستم سیگار را کنار بگذارد یا در تیم‌ملی این کار را انجام ندهد. به او گفتم اگر این کار را کردی یا جای توست یا جای من. پرویز جا خورد چون به هر حال ما با هم خیلی رفیق بودیم. حتی حشمت مهاجرانی آمد و به پرویز گفت مشکل‌ات را با اصغر حل کن و قلیچ‌خانی به احترام من دیگر سیگار نکشید... تازه او پرویز قلیچ‌خانی بود، بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران. کسی که روی دستش نمی‌آید....

این هم نشان از خواب نمایی  و بقول امروزیها خالی بندی اصغر آقا دارد  و چنین چیزی هرگز نبوده و ارتباط شرفی به عنوان کمک مربی با کاپیتان تیم ملی به گونه ای بوده که امکان چنین اتفاقی باقی نمی گذاشته است و قلیچ خانی در دوران فوتبال خود همیشه به عنوان ال گویی مثال زدنی برای دیگر بازیکنان به حساب می آمده است ....

با توجه به زمان و دوره قلیچ خانی و مایلی کهن ، اینها هیچوقت با هم هم دوره نبودند !...مایلی کهن در سال 1978 برای اولین به اردو تیم ملی رفت و ان زمان قلیچ خانی نبود و عملا بعد از انقلاب به تیم ملی آمده و دیگر قلیچ خانی نبوده!...ظاهرا اصغرشرفی د اره از نام و اعتبار پرویز قلیچ خانی سوئ استفاده میکند !

 اصغر آقا  در پیرانه سری  ظاهرا می کوشد  با زدن مایلی کهن و دفاع از علی دایی  و قلعه نوعی  و سوئ استفاده از نام و اعتبار پرویز قلیچ خانی........از قافله عقب نماند  !...امیر برادران 

لیلا فروهر ؛تازه در هر زمان !

لیلا فروهر  ؛تازه در هر زمان !

لیلا فروهر  بازیگر و خواننده ایرانی سبک موسیقی پاپ است. وی در خانواده‌ای هنرمند از مادری هنرپیشه به نام فرنگیس فرحزادی به دنیا آمد. پدرش جهانگیر فروهر از هنرپیشه های خوب سینمای ایران بود .وی از ۳ سالگی به نقش آفرینی در تئاترهای مختلف در تئاتر سپاهان اصفهان در کنار پدر و مادر خود و ارحام صدر پرداخت.

 در ۵ سالگی اولین فیلم خود را به نام «مراد و لاله» و سپس در «خروس جنگی» بازی کرد. در کودکی در بیش از ۴۰ فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد که معروف‌ترین آنها سلطان قلبها با حضور محمدعلی فردین،آذر شیوا و... بود. لیلا از ۱۴ سالگی خوانندگی را به طور حرفه‌ای آموخت و خواند و خالق آثاری شد از جمله: شمیم، دو پرنده، کلاغ‌های خبر چین، قصهٔ عشق و...... .

 اما همه اینها کارنامه هنرمندی است که بطور یقین نوشتن و تعریف مرا احتیاج ندارد.  آن چیزی که برای من  مهم است و دلیل نوشتن این مطلب می شود نقشی که به عنوان یک زن هنرمند در شرایط ایران بعد از انقلاب به عهده گرفت و در تمامی این سالها همیشه در نمایش های سیاسی پرویز صیاد  بازی کرده و نشان داده هنرمندی مسئول است که ترسی از خطر ندارد!

از جمله کارهای زیبای لیلا فروهر دسته گلی بود که بنام خود برای مراسم در گذشت ناصر حجازی ، دروازه بان افسانه ای فوتبال  ایران فرستاد تا بازهم بگوید که هنرمندی در کنار مردم است !

 لیلا فروهر از جمله کسانی بود که در بعد از انقلاب توسط  آیت‌الله محمدی گیلانی حاکم شرع و رئیس دادگاه‌های انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی  به دادگاه احضار شد و  او را ممنوع الخروج کردند.

 تا اینکه هفت سال بعد لیلا در سال  در نوامبر 1986میلادی   به طور قاچاقی از ایران خارج وعازم فرانسه شد وبعد از آنجا با کو له باری از عشق و خاطره از وطن وارد آمریکا شد وزندگی جدیدی را آغاز کرد.

 در باره لیلا فروهر می توان گفت که او نسبت به دیگر خوانندگان زن در این سالها ی پس از انقلاب اسلامی نه تنها تن به سرکوب و در جا زدن نداده است ، بلکه با خروج از ایران به تلاش و کوششی چشمگیردست زده است .

لیلا فروهر در طول دو دهه اخیر هر روز هنری تازه و اثری با ارزش تر به تماشا گذاشته است و این روز ها می بینیم که با پختگی هر چه بیشتر در صحنه ظاهر می شود تا بگوید که بر خلاف خیلی ها  فقط با گذشته زندگی نکرده و مسیری رو به تکامل را همواره در نظر داشته است.

برای این بانوی هنرمند و دوستن داشتنی روزهای بهتر و بزرگتر را آرزو می کنیم و امید که او به آرزوی بزرگش یعنی بازگشت به ایران و اجرای زنده برای مردم داخل هر چه زودتر دست پیدا کند.......امیر برادران