۱۳۹۳ تیر ۳۰, دوشنبه

علی کریمی ؛ پسر آریایی !

علی کریمی ؛  پسر آریایی !




کریمی  یکی از پسر های خوب فوتبال آن سرزمین است که سه ماه قبل از انقلاب اسلامی بدنیا آمده و در بیست سالگی که بسیار سن کمی برای ازدواج شاید باشد ، تشکیل خانواده داده وخودش در این باره می گوید :
يكي از علت‌هاي موفقيتم ازدواج زودهنگام بوده چون براي يك بازيكن فوتبال، نظم در زندگي و اينكه غذاي خوب بخورد و خواب كافي داشته باشد، بسيار مهم است !!
 دو پسر دارد  بنام های هیرسا و هاوش . ... دو نام بزرگ از یاران کوروش که کریمی با گزینش این دونام برای دو پسر خود نشان میدهد تا چه اندازه به تاریخ ایران و نامهای آشنا پارسی دلبستگی و وابستگی دارد!
رفتار و شخصیت علی کریمی مرا بی اختیار به یاد ناصر خان حجازی می اندازد که هر دو در یک چیز باهم مشترک بودند و آن اعتماد بنفس داشتند و جلو کسی سر خم نکردند ، به توانایی خودشان اعتماد داشتند ، اینها ویژگی  فقط در نزد آدمهای بزرگ است!




علی کریمی به عنوان مهمان ویژه به مراسم بزرگداشت حجازی به تالار ایوان شمس دعوت کردند و حتی قرار بودکه ازاو هم در این مراسم تقدیر شود و تندیسی نیز در حضور مهمانان مراسم و سید محمد خاتمی به او اهدا شود ..!
او وقتی دید خاتمی و فتح الله زاده و تمام چاپلوسها جمع هستند و به اسم ناصر خان می خواهند برای خودشان اعتباری کسب کنند ..! از حضور در آن مراسم  به بهانه تمرین عذر خواهی کرد و بعد این نامه را نوشت :

«اسطوره ها را می کشند اما آنها نمی میرند!
این موضوعی است که بعد از پرواز ناصر حجازی عزیز بیشتر به آن پی بردم. ناصرخان از بین ما رفت اما افکاری که داشت هنوز هم در یاد دوستداران اوست!
حجازی حرف هایی می زد که باب میل بعضی ها نبود ولی مردم حرف دل او را می فهمیدند و به همین خاطر است که هنوز برای تلفن او پیامک می فرستند!


حجازی از جنس مردم بود و برای همین احساسات آنها را درک می کرد و صدایشان را فریاد می زد. به واسطه همین منش و رفتارها مردم هم اسطوره شان را تا لحظه آخر تنها نگذاشتند و صحنه هایی در لحظه وداع مردم با ناصرخان در استادیوم آزادی رقم خورد که خودم شاهدش بودم!


حالا هم اسطوره در بین ماست و باید افکار او به درستی از سوی خانواده و دوستداران او منعکس شود - یا حق. علی کریمی!






بله ، حجازی با اعتماد بنفس اش و در کنار مردم بودنش ، شاخص شد و مردمی!...دقیقا چیزی که در کریمی وجود دارد و به همین خاطر همسر نازنین ناصر خان حجازی خطاب به علی کریمی می نوسید :

وقتی اسطوره‌ای بی‌سر و صدا به ملاقات اسطوره دیگر می‌رود، در برابر مزارش به احترام خم می‌شود، اشک‌های پنهان می‌ریزد و زیر لب می‌گوید:‌ دوست دارم هر وقت به دیدارت می‌آیم، مخفیانه باشد... چرا که مثل خودت اهل تظاهر نیستم.
همیشه از بازی و شخصیت علی کریمی لذت می‌برم. او محبوب خاص و عام است. استقلالی و پرسپولیس دوستش دارند... درست مثل همسرم ناصر حجازی. علی کریمی غم‌های رهگذر هم داشت و شاید غم‌های ماندگار... درست مثل همسرم ناصر حجازی. او در جاده‌های پرعطش زندگی،‌ تشنه مهربانی، حقیقت و صداقت بوده... درست مثل همسرم ناصر حجازی.
علی کریمی عزیز... من قدمتی 62ساله دارم و 40سال آن را با ناصر حجازی زندگی کرده‌ام. تعریف و تمجید از دیگران و وابستگی به تیم و شخص، نه با خلق و خوی من جور می‌آید و نه با سن و سالم. اما سوگند به خاک پاک ناصر و قسم به هجرت پرستو‌ها، دلم می‌خواهد باقیمانده افتخارات گرفته‌نشده ناصر را تو بگیری و به افتخارات خود اضافه کنی... چون تو لایق آن هستی. دلم می‌خواهد آفتاب سرخ این‌بار از تبریز به تو و فوتبالت بتابد و در زمین بازی‌، گل‌های زیبایی همچون نیلوفر در پاهای خلاقت بچیند و برویند و گل‌های رنگی از سر و رویت ببارد.
با احترام، بهناز شفیعی، همسر ناصر حجازی!!





فکر نمی کنم دیگر احتیاج به نوشتن در مورد علی کریمی باشد...رد و بدل شدن این دونامه خود گویای همه چیز است.........امیر برادران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر