در سالی که گذشت بیشتر جدال من
با اصلاح طلب های حکومتی بود . کسانی که
روی وابستگی های سیاسی و منافع شخصی شان و تعدادی روی عدم آگاهی ، فکر می
کنند از دل نظام می شود حکومت مردمی بر پایه دمکراسی داشت وبعد از انتخابات سال 88
هم بسیاری ازآنها در رسانه های خارج از کشورطبق برنامه از پیش تعین شده ، فعال
شدند و در این شرایط فعلی جریان بسیار
خطرناکی هم هستند و تحت عنوان جریان جا
انداز همه جور امکانات هم در اختیار دارند :
به اپوزسیون جا انداز پول میدن!
به اپوزسیون جا انداز رسانه
میدن!
به اپوزسیون جا انداز موقیعت
میدن!
به اپوزسیون جا انداز عنوان
مبارز، ناراضی و دانشجوی زندانی میدن!
به اپوزسیون جا
انداز............
به همین خاطر در پایین این سال
، پیامی را که چند ماه پیش توسط یک دوست نا شناس دریافت کردم را یک بار دیگه با
پاسخ در این جا می آورم:
سلام به امیر خان
عزیز !!
مطلب اخیر شما مرا
بران داشت که کمی خارج از چهارچوب فوتبال با شما صحبت کنم ..
دوست خوبم شما در
این مطالب اخیر سعی کرده اید که مطالبتان را سیاسی کنید . که البته اشکالی در ان
نیست . ولی شروع کردن از ورزش و بعد به سیاست ربط دادن ان کمی ظرافت می خواهد که متاسفانه
شما ان ظرافت را رعایت نمی کنید . و مطلب شما تبدیل به یک شعار سیاسی می شود که تا
جمهوری اسلامی وجود دارد هیچ چیز درست نمی شود و درباره ان نباید صحبت کرد. امیر
خان این حرف ادمهایی است که از مبارزه کردن خسته شده اند . و در نهایت به این
خواهید رسید که چون حکومت قوی است پس کاری نمی شود کرد !!!
امیر خان اینکه
جمهوری اسلامی بد است چیز جدیدی نیست و در کوچه خیابان همه می گویند . ولی نکته
اینجاست که شما بعنوان یک ژورنالیست باید سعی کنید بگویید که چرا جمهوری اسلامی بد
است . شما باید به ریشه ها بپردازید . اگر از نا کار امدی مسئولین ورزش می گویید
باید ان را باز کنید . و بگویید که چه کارهایی باید می کردند و چه برنامه ای باید
می داشتند که اکنون ندارند . "تا جمهوری اسلامی هست هیچ چیز درست نمی شود
" که نه توضیح دلیل است و نه راه نشان می دهد. در عین حال که شما باید با
توضیح انکه باید باشد سمت و سو را نشان دهید تا خواننده با گفتن انها مسئولین را
تحت فشار قرار دهد . و در ضمن بداند که از انتقاد بدنبال چه چیز صحیح است و کدام
برنامه در اعطلای ورزش باید بکار گرفته شود واگرنه با اینکه کفاشیان و فتح اله
زاده و رویانیان بد است که مشکلی حل نمی شود و فردا افراد دیگر را به مردم قالب می
کنند . خواه با ریش و خواه بی ریش !! پس طرح موضوعات برنامه محور باید اساس کار
باشد و مخالف خوانی صرف دردی را دوا نخواهد کرد . اگرچه در بعضی مطالب اشاراتی به
این مطلب رفته ولی بسیار ناکافی است . برای امتحان قضیه می توانید از دوستان
نزدیکتان بپرسید از مطالب شما به چه نتیجه ای رسیده اند . بعد انرا با توقعتان از
مطلبی که نوشته اید . مقایسه کنید و بعد ببینید چقدر از اهدافتان تحقق پیدا کرده .
من این مطلب را
بعنوان یک دوست گفتم و نه کسی که در مقابل شما قرار دارد . شاید راه مناسبتری برای
گفتن مطالب به کمک هم پیدا کنیم . با درود
از این نوشته بوی
اصلاحات و اصلاح طلبی به مشان میرسد و گویا این دوست و شاید بسیاری مثل ایشان هنوز نمی داند
که آن اصلاح طلب های دهه گذشته نیز از این اندیشه کاملا جدا گشته اند و به نوعی فقط
و فقط به فردای پس از جمهوری اسلامی می اندیشند!
اولین ایراد و شاید
هم اتهام در این پیام آن است که مرا به گره زدن فوتبال با سیاست ارتباط داده است
وشاید این دوست عزیز هنوز هم نمیداند که در طول سالهای گذشته بسیاری از اهالی
فوتبال در داخل ایران فریاد می زنند که چرا آدمهای سیاسی ، امنیتی و نظامی حاکم بر
فوتبال گشته اند و شگفتا که این فریادها گویا به گوش این دوست عزیز نرسیده است!!و
فراموش نکن که فوتبال ناپاک اولین بار از داخل خود جمهوری اسلامی شینده شد نه در
خارج!!
ضمن آنکه حرف همیشگی
من این است که فوتبال باید فوتبال باشد و مثل همه جای دنیا فوتبال ایران هم باید
در دست اهل آن قرار بگیرد.از این رو آنکه فوتبال را سیاسی کرده است ، یقینا من
نیستم و پرسش این است که در جمهوری اسلامی چه چیزی آلوده به سیاست و سیاسی ها
نیست!؟
در ادامه پیام این
بیش از پیش بوی اصلاح طلبی و در جستجوی اصلاحات به مشام میرسد و بازهم شگفتا که از
دید این دوست عزیز که می گوید :هر کس که
بگوید جمهوری اسلامی باید برود، این نشان از خسته شدن در راه مبارزه است و براستی
دم خروس تا کجا دیده نمی شود!!
پرسش اصلی و بزرگ
این است که پس از 34 سال تجربه کردن حکومتی چون جمهوری اسلامی و قانون اساسی ضمانت
بخش ولایت مطلقه فقیه، چگونه می توان هنوز هم گفت که :
چرا جمهوری اسلامی بد است . شما باید به ریشه ها
بپردازید . اگر از نا کار امدی مسئولین ورزش می گویید باید ان را باز کنید . و
بگویید که چه کارهایی باید می کردند و چه برنامه ای باید می داشتند که اکنون
ندارند......
دوست و دوستان عزیز
، منصور امیر آصفی این بزرگ مرد فوتبال ایران
که یک
آدم کاملا واجد شرایط برای نظر دادن در مورد فوتبال است و بزرگترین بازیکن تاریخ
فوتبال ایران یعنی پرویز قلیچ خانی شاگرد اوست! ونام آشنایی بنام علی پروین از
شاگردان اوست و از مکتبی بنام کیان می آید که یکی از بزرگترین وزنه بردار جهان
یعنی محمد نصیری از این باشگاه بود! 14 سال پیش گفت: مشکلات
فوتبال ملی ما آنقدر ابتدایی است که نیازی به مطالعه تطبیقی و استفاده از
کارشناسان متخصص ندارد!! فراموش نکن 14 سال پیش!!
این حرف کاملا
صحیح و منطقی است!فوتبال برای اداره کردنش و پیشرفتش قانون و ضوابط مشخصی دارد که
در همه جای دنیا این کار انجام می دهند اما در حال حاضر در ایران زیر حکومت جمهوری
اسلامی امکان پذیر نیست !!
چون فوتبال یک
مقوله کاملا امنیتی است و قرار نیست که اساس پیشرفت فوتبال که باشگاه های خصوصی
هستند در ایران انجام شود!
چرا باشگاه ها
خصوصی نمی شوند ؟
چون اختیار آنها
از دست دولت و حکومت خارج می شود!بزرگترین مشکل حال حاضر این پولهای بی حساب و
کتابی است که برای کنترل فوتبال به آن وارد شده و در کنار آن انتصاب های سیاسی و
دولتی و هیچ کس هم در بدنه مدیریتی جامعه پاسخگوی مسئولیتی که به عهده دارد، نیست!
روندی که از سال ۱۹۹۸ توسط آدم های سیاسی و اصلاح طلب ( خاتمی ، صفایی
فراهانی ) در بدنه این حکومت بطور رسمی
پایه ریزی شد!
روز ۸ آذر۷۶ را باید روز ملی فوتبال نام گذاشت روزی مردم بعد
پیروزی بر استرالیا به خیابانها ریختند و غرور ملی خودشان را نشان دادند و نظام
دیکتاتوری وایدئولوژیک این را یک خطر بزرگ احساس کرد!
محمد خاکپور یکی
از ستاره های آن نسل طلایی فوتبال می گوید:
احساسم این است که
در همان سالهای ۹۸ یک اتفاقاتی در فوتبال و کشور افتاد که تصمیم گرفته شد
فوتبال کنترل شود و از آن مسیری که حرکت میکرد مسیرش را تغییر داد. روزی که ما از
استرالیا بردیم، تمام مردم کشور در همه جای دنیا آمدند بیرون و یک احساس ملی
داشتند و هیچکس نمیتواند این را انکار بکند ولی بعد از آن جریان این بیرون آمدنها
بهانهای شد برای عدهای که بیایند بیرون و اعتراض کنند. این شد که یکسری
تصمیماتی گرفته شد از سوی مسئولان که این را کنترل کنند و مسیر فوتبال را عوض
کردند که آن احساس را برای مردم به وجود نیاورند!!
http://www.khabaronline.ir/news-171422.aspx
این حرف از زبان
یک فوتبالیست در داخل خود ایران گویای بسیاری چیزهاست که هیچ ربطی هم به مسائل
سیاسی و اپوزوسیون ندارد! یک واقعیت انکار ناپذیر است که امروز بعد از۱۴ سال قابل لمس است،شرایطی که درآن زمان برایش
برنامه ریزی شد و ثمره اش را الان داریم می بینیم! چه بسا اگر درست برنامه ریزی
شده بود می توانست نتیجه مثبتی هم داشته باشد ،هم غرور ملی داشته باشیم و از فوتبال لذت ببریم!! من هم
در 22 مهرماه در مقاله تحت عنوان <چرا پیشرفت نمی کنیم> که مطمئن هستم آن را
خواندید به آن اشاره کردم.
از محمد پنجعلی بازیکن سابق فوتبال
ایران سئوال کردند که راهکاری برای بهبود فوتبال ایران دارید؟
او جواب داد : باید ببینیم فوتبال کجا را قبول داریم تا
از همان جا الگو بگیریم. فوتبال ما
فیزیکی
است. باید پایه و اساس بریزیم و آن را دست افراد کاردان بدهیم. بخش خصوصی را بیاوریم و تشویقش کنیم. به آن زمین بدهیم
تا استادیوم بسازد و ظرف 20 سال پرداخت
کند. اکنون
هیچ باشگاهی در ایران خصوصی نیست. سیاهمان میکنند!!!
سردار
سپاه مصطفی آجرلو : می دانید اشکال از کجاست؟ اشکال این است که ورزش را سیاسی کردهایم.
ورزش نباید سیاسی باشد. اصلا کارکردش سیاسی نیست. اینکه نمیخواهند تیمهای
استقلال و پرسپولیس را به مردم بدهند برای این است که فکر می کنند می شود از آن
استفاده سیاسی کرد!!!.....و صد ها نمونه نظیر این....
روی همه رفته برداشت
من از پیام این دوست عزیز این است که یا ایشان هنوز در خواب بسر میبرد! یا آنکه
گمان دارد هنوز هم می توان در نقش اصلاح
طلب و زیر علم اصلاحات در راه نگهداری نظام مقدس جمهوری اسلامی کوشید که در هر دو
حالت راه به بن بست رسیده است !
در یک کلام بار دیگر با صراحت و نه با ظرافت که
این دوست عزیز می گفت : (شروع کردن از ورزش و بعد به سیاست ربط دادن ان کمی ظرافت
می خواهد که متاسفانه شما ان ظرافت را رعایت نمی کنید ) به این دوست عزیز و دوستان
دیگر می گویم تا جمهوری اسلامی سرنگون نشود ، روزگار ما ایرانیها همچون تمام 34 سال گذشته بدتر و بدتر خواهد شد و تنها راه
نجات و بیرون آمدن از این دوران سیاه ، براندازی و کندن ریشه های فساد و تباهی در آن سرزمین همیشه
افسرده است!
یادم نرود که برای
آگاهی این دوست عزیز اشاره کنم که از دوستان خودم و برداشت آنها از نوشته هایم
بگویم که جملگی باور کرده اند: تنها راه رهایی از این روزگار سراسر مصیبت برای
ایران و ایرانی براندازی نظام جمهوری اسلامی است و لاغیر....
در پایان دوستان گرامی
بهار می رسد و دلهای ایرانی
در حسرت دیدار ، امیدوار می تپند و گرما بخش روزهای سرد جدایی در غربت می شوند.
برای ماندگارتر شدن یادگار
نیاکانمان در ها را بگشایید تا نوروز با بهار و پرستوهایش پای سفره هفت سین
منزلمان غنچه های همیشه ایرانیمان را در آغوش گیرند ، که ایران و ایرانی جاوید
بماند.
نوروز باستانی را صمیمانه شاد باش گفته و
برایتان آرزوی سلامتی دارم.